.

.

.

اینجا ما هستیم و خدامون

-----------------------------
با قراردادن این عکس
به عنوان
عکس پروفایل وبلاگتان
به جمع ما بپیوندید
+عشق

http://nomovement.blog.ir/

عالم چند سال پیش

سه شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۶:۵۳ ب.ظ
یادمه سال اول دانشگاه بودم

که رفتم برای کار صحبت کردم

تا کمک خرج دانشگام بشه

و اما حقوق چقده بود 90 تومن

اوه وقتی فکرشو میکنم 90 تومن خیلی خوب بود اون زمان

انگار حرف هزار سال پیشه

الان نمیدونم 90 تومن چی میشه چون خیابون نمیرم خبر ندارم

اره دیگه صحبت شد و رفتم سرکار

کاراموزی

ی هفته نشد از اونجا امدم بیرون البته اینو بگم که کار یاد گرفتم 

ولی بدلیل اینکه هردو نفر یعنی خانوم و آقای صاحب کار سرو گوششون میجنبید فرار کردم از دستشون

هیچی خلاصه اونجا با مهندس حرف دانشگاه شد که بنده گفتم رشته تحصیلیمو و قرار شد توی شرکتشون بعنوان کارشناس باشم

هیچی دیگه شش ماهی بود کارمو توی شرکت شروع کرده بودم که کار دوم توی بیمارستان قبول کردم اونجا هنو دانشجو بودم

هیچی دیگه صبح میرفتم شرکت تا 3 اونجا بودم بعدم دانشگاه میرفتم کنفرانس یا ارائه درس

بعدشم بدو خونه ی ناهار میخوردم بدو میرفتم بیمارستان تا 12 شب

تا میمودم خونه یکمی حرف میزدیم با اقایی

2 میشد بعدش میخوابیدم باز صبح روز از نو

یعنی یادم میاد کل دانشگاه همش درس و کتاب بود

کلا کتاب نمیخوندم

ولی هر وقت زنگ میزدن کنفرانس بده خودمو میرسوندم بدون هیچ نگاهی کنفرانس میدادم

الحق که استاد وقتی فهمید دوجا شاغلم و درس میخونم

ی روز که نبودم نشسته برای بچه ها به تعریف کردن

از فرداش بچه های کلاس باهام چپ افتادن و گفتن استاد همش تعریف تورو میکنه

گفتم خو من نخوندم بخدا ولی حافظه اینجور کارام خوبه اعتماد بنفسم خوبه

هیچی دیگه همونی که توی کلاسم با بچه ها ی دقیقه حرف میزدم کنسل شد

شده بودم ی ترم بالایی که درسامو دیرتر برمیداشتم

اما استاد وقتی دید بازم از همه جهت خوب پیش میرم

برای کار تحقیقم ادرس محل کارمو گرفت گفت نمیخواد این همه راه بیای

هیچی دیگه تحقیقمو امد گرفت وقتی محل کارمو دید وکارمو گفت مرحبا داری کار سه نفر باهم انجام میدی

خلاصه ی سه سالی اونجا بودم و امدم و تصادف کردم متاسفانه کارفرما ترک از کار برام زد و کلا نشد از بیمه استفاده کنم 

دیگه دانشجویی تموم شده بود و فارغ التحصیل شدم و موند ی کار پاره وقت بیمارستان

 

* اینو گفتم که بدونین همه از اول به اسونی به جایی نرسیدن درسته منم الان جایی ندارم اما خداروشکر پشیمون نیستم و خداروشاکرم که رو سفیدم جلو خانواده ام

ان شالله همگی عاقبت بخیر بشیم

  • ادم و حوا

نظرات (۱۷)

  • ♥قوی عــاشق♥
  • سلام بهار گلم
    و تبارک الله احسن الخالقین
    برات و ان یکاد خوندم
    میدونی چیه بهارم خداوند در شما توانایی زحمت کشیدن و لقمه حلال در آوردن رو قرار داده در حالیکه خیلیا میخوان راحت راحت مبلغ هنگفتی دست شون بیاد اما دعای این خواهرتون در حق شما ان شاء الله همیشه بر سر سفره شما رزق حلال باشه و سبزبخت دو عالم بشی گلکم

    پاسخ:
    پاسخ: سلام قوی عاشق عزیز
    خیلی خوشحال شدم کامنت سرشار از محببتت دیدم
    ممنونم بخاطر این لطفی که داشتی و داری
    ممنونم ازت بابت دعای خوشگلت
    اشکمو دراوردی قوی عاشق
    برامون دعا کن که وصالمون سربگیره و خوشبخت و عاقبت بخیر بشیم

    tamame arezum in bod ke hamzaman ba dars beram sare kar,ama nashod,hamishe khanevade goftan bechasb be darset,vaghti tamum shod boro sare kar

    پاسخ:
    پاسخ:
    منم خیلی پافشاری کردم
    البته ی دلیل دیگه واجب شد که برم سرکار
    8 ماه زحمت کشیدم خودمو به اب و اتیش زدم توی اون سه سال
    8 ماه هم کار میکردم اونم دوجا هم درس میخوندم هم خونه داری کردم
    خیلی سخت بود اما نتیجه داد
    خیلی خوب نتیجه داد
    بعضی وقتها نباید خودتو دست کم گرفت
    تجربه های که در کارکردن هست در درس خوندن نیس
    ان شااله موفق باشی همیشه تو کارهات عزیزم.

    پاسخ:
    پاسخ:
    مرسی حدیث عزیز
    ان شالله که موفقیت از سر و کولت بره بالا دختر ناز
    تو همیشه آدم سخت کوشی بودی و هستی...
    موفق باشی

    پاسخ:
    پاسخ:
    ممنونم زینب بانو
    خیلی خوشحالم که دوستای گلی مثل شماها دارم
    افرین به بهار خانم سخت کوش، واقعا یه همچین تلاشی هم تعریف کردن داره عزیزم

    پاسخ:
    پاسخ:
    اگر بدونی چه روزایی داشتم
    نماز های سروقت اون زمان ی طعمی دیگه داشت
    ناهارها و شام های بی موقع میدیدی ساعت 1 نصفه شب تازه میخوام شام بخورم
    ولی تلاشهای من حتما سرانجام قشنگی خواهد داشت
    بهاری من دیگه کم کم رفع رحمت کنم..
    خیلی مواظب خودت باش..توت کم بخور ...رفتی بخوابی مسواک بزن ومهم تر از همه ایزی لایف یادت نره...
    شبت قشنگ وپرازخوابای بودن با آقاییت اصن...خودافیییظ

    پاسخ:
    پاسخ:
    وای دختر ناز خدا
    دختر اردیبهشتی خودم
    خانوم خوشگله که رفتارت مثل زمان خودمه
    توت نخوردم دلم دردگرفتش
    جشم بقول معروف جیش بوس لالا
    برم مسواک بزنم دندونامو ببین

    شبت پر از من
    خوابات رنگ خوابای من
    اصلا خواب منو ببینی امشب
    پر از خدا باش

    چقده دلم تنگ شد
    ان شاله موفق باشی دختر نازم



    * دخترای گل کامنتارو فردا صبح قبل از اینکه برم سرکار اگر بودم تایید میکنم ان شالله
    بهار جوگیر می شود....

    پاسخ:
    پاسخ:
    سارا بهار را جوگیر میکند
    حالا جوگیر باش چیزی دیگه نشیم زشته
    مثلا حال گیر
    یا گلگیر[وسیله ماشین]
    تو اصن ماهی خودمی...مهربون سربه زیر خوشگل باادب...
    منم که میدونی دیگه حرف ندارم...

    پاسخ:
    پاسخ:
    شما از من ماه تری خانوم خوشگله
    سارا توی خوشگل من
    منم هی رفتم هی اومدم ....رفت وآدمم قویه کلا..:)

    پاسخ:
    پاسخ:
    نه من کلا رفتم
    تا پست گذاشتم
    باز رفتم
    باز پست گذاشتم دیگه بودم تا الان



    من قبلا شرکت میرفتم همش کارام اینترنتی بودش
    همینجوری بودم همش در مسیر برو بیا بودم
    بعضی از نوشته های ارشیو مال همون زمانه چقده خوب بود
    یادش بخیر
    عه دست چپی می باشی خوب شد گفتی وقتی میزنمت دست راستت باشم نتونی منو بزنی

    پاسخ:
    پاسخ:
    اتفاقا من اصلا دست بزن ندارم
    خیلی مهربونم
    از اونایی که منو دیدن بپرس
    میخوای ادرسشانو بدم بری بپرسی؟
    مطمئن بشی؟
    بابا شییییییییییک...آدامسی به یاد ماندنی آدامس شیک...

    پاسخ:
    پاسخ:
    شیک؟
    من شیکم؟
    من خوشگل و نازم
    چشمای من مثال چشم آهو
    موهایم لخت چون شاخه های بید
    صورتم چون سپیدار سفید
    بهاری فردا میری سرکار خسته میشی ..منم الان کلا اعضای بدنم خشک شده فک کنم اونقد اینجا نشستم...
    من کم کم به در شم...می شود؟

    پاسخ:
    پاسخ:
    نه باابا من خسته نمیشم
    مگه ندیدی چطوری کار میکردم قبلا؟
    وای یعنی نرفتی از اون موقعی؟
    من ی رچ تابلوفرش بافتم رفتم شام خوردم چای خوردم تازه توت خوردم
    اوه ی عالمه کار انجام دادم
    چه خوب...خیلی قشنگه فاصله ی سنیتون...
    سخنی از مادر عروس...

    پاسخ:
    پاسخ:
    خوبه نه؟
    خیلی باحاله
    سنمون شیکه
    من بهاریم
    اقامون تابستونیه
    من دست راست دوس دارم آغا رسیدگی کن...

    پاسخ:
    پاسخ:
    خو من دست چپم دلم میخواد طرف دست چپم باشی نزدیک
    بهاری چقد فاصله ی سنی دارین با آقاییت؟

    پاسخ:
    پاسخ:
    یک سال و 9 ماه و 8 روز
    منم آبدارچیت می شدم چه خشنگ..

    پاسخ:
    پاسخ:
    شما دستیار دست چپم میشدی خانووووووووم
    جااااااااان...من قربون تو بشم ینی ...تو همیشه توی کارات یکی ..یک:)
    واقعا تحسین کردم توی دلم تورو آلبالوووووووی خوشگل...

    پاسخ:
    پاسخ:
    خدا نکنه گل دختری
    اگر تصادف نمیکردم اونم سه بار
    الان برا خودم شرکت داشتم دیگه

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی