.

.

.

اینجا ما هستیم و خدامون

-----------------------------
با قراردادن این عکس
به عنوان
عکس پروفایل وبلاگتان
به جمع ما بپیوندید
+عشق

http://nomovement.blog.ir/

۱۰۴ مطلب در فروردين ۱۳۹۳ ثبت شده است

وقتی از ی ویدئو حرف میزنی و میخوای بفرستی براش

میگه سرعت نیس

میزنه ب مخم که متن اهنگو بفرستم براش

شروع میکنم به خوندن با عشق

دیکته میکنم کلمه کلمه هارو



* مگه میشه تو بهم انرژی بدی من بیکار بشینم؟؟؟

* مگه میشه توی جواب پیامت ساکت بمونم بچاش ده تا اس ندم؟؟؟

  • ادم و حوا
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ادم و حوا

آهنگ وبلاگمون تقدیم به همه مادرا

فرشته های زمینی

ولوم ببرین بالا

فرزند در آغوش مادر

اینم هدیه ناچیز من به مادرای گل

  • ادم و حوا

سلام

اینک که مینویسم

از حس و حالم

از زمانی که مرا در وجودت تقبل کردی 

از شیره وجودت به من زندگی بخشیدی و جان دادی

زمانی که با لگد های گاه و بیگاهم تو را آزردم و برخواستی

زمانی که با وجود من کارهای خانه رو بی سامان نذاشتی

زمانی که در وجودت جان میگرفتم و تو فرشته سه نوگل دیگر بودی

از زمانی که من را در آغوش کشیدی و مرا بوسیدی

از زمانی که مرا بزرگ کردی

نتوانم حتی ثانیه ای جبران کنم

با دستان خالیم و قلبی پر مهرت این تبریک مرا پذیرا باش

مادر دوستت دارم

روزتون مبارک

تبریک ویژه میگم به دوتا مامان گلم

ان شالله سالیان سال سایتون روی سرمون باشه

  • ادم و حوا
وقتی قلبت تالاپ تلوپ میزنه براش

وقتی توی فکر و خیالت برا خودت میبافی 

یهو میبینی زنگ میزنه قلبت بیشتر میزنه

کلا عشق میکنم با تابلوفرشم

وقتی میبینم انقده تشویقم میکنه برا کار کردن روی تابلوفرش

وقتی میگی مررررررررررررسی ........

خودم بیشتر از تو ذوق میکنم

  • ادم و حوا

شما چطوری باهامون اشنا شدی؟ِ؟؟

یادتون میاد؟؟؟

  • ادم و حوا
ی زمانی بود

این ماژیک و این حرفا نبود

تخته های سبز رنگ و مشکی بود توی مدارس

با گچ رنگی

چ ذوقی میکردیم ها

وقتی میرفتیم پای تخته گچمون تموم میشد

میخواستیم از بالای تخته گچ جدید برداریم 

تازه اینا هیچ

خونمون ی تانک 12هزار لیتری داشتیم ی گوشه زیر زمین افتاده بود توش پر نفت بود

میرفتیم اون مثل تخته فرض میکردیم

میرفتیم چند تا از اون گچ میخریدیم ریاضی تمرین میکردیم روی تانک نفت خونمون

حالا بچه های تخته وایت برد دارن و ماژیک و اووووووووووووه بگیر تا تب لت و لپ تاب

کلا ما خوش تر بودیم از این زمان ها

تازنگ میخورد هممون میریختیم تو حیاط

دنبال هم دویدن

اخرش زنگ تفریح میخورد همه سمت ابخوری ها

خدا نکنه یکی سر کلاس گشنش میشد ی خیار یواشکی توی کلاس میخوردش

ی بوی خیار میپیچید که خدا میدونه

  • ادم و حوا
هنوز بعضیا متوجه نشدن که من چرا اون لیست تهیه کردم و کجا رفتم

من اون لیستی که نوشتم بمناسبت این بودش که جمعه عصر روضه داشتیم با ی دیگ آش 

خلاصه در تمام مراحل آش یادتون بودم

براتون دعا کردم که هرچی حاجت دارین مستجاب بشه


  • ادم و حوا
ادمه مطلب اضاف شد

نمیدونم چی نوشتم ولی اگر کم و کسری داره ببخشید

فردا با کلی تزیین اینا میام و میگم خدمتون

  • ادم و حوا
من برگشتم دوستای گل


  • ادم و حوا