عروسی قسمت دوم
زن داداش اولی قرار گذاشته بودن بهمون شاباش بدن ماهم بی نصیب نشدیم از شاباش
خلاصه شاباش گرفتیم
دست عارف گرفتیم و رفتیم سر میز
مامان جاشو داد به عارف
و خودش رفت اخر میز نشست بهش اشاره کردم که زن داداش اولی دست تنهاس
بگو بیاد پیشت
دیگر عروس و مادر شوهر کنار هم بودن
یکی یکی غذاها رو چیدن
ما هم به غذا خوردن بچه نظاره میکردیم
ما هم شروع کردیم بخوردن
دیگه نزدیک بود بترکم
زنگ زدیم به اقایی یکم چاخ سلامتی کردیم
فک نمیکردم عروس کشونی داشته باشن(عروس کشون/ عروس کُشی/ عروس کِشی )
دیگر جانم بگه
باغ دیده بودن
رفتیم باغ منم که شال روی شونه هام انداختن
اول گوشیم به کل انتن نداشت
تا انتن دار شد ی اس داادم اقایی
که بنده خدا نگران شده بود
منم میگفتم یخ کردم
بزم کاملا دونفره شده بود و رقص ها دونفره بود همه زن شوهر بودن
عروس دوماد که دیگه هیچی نمیشه حرفشو زد
پرژکتور ها خاموش کردن
دیگر توضیح کاملتر نمیدم چون چشم و گوش هاتون الان بازه میترسم بسته شود
خلاصه ما داشتیم یخ میکردیم اقایی اس میداد خوش بگذرون
ما میلرزیدیم اساسی
مخصوصا اون شربت دیگه قشنگ رقص بندری کرده بود همه رو
آقایی نخندی خو
من سنی چوخ ایستریم
اینم لباسم
بگین ماشالله هزار ماشالله
اینم تاپ بود
اینم دامنش
اینم مانتو و شلوار وشال سبزی که مال مامان بودش و روسری که اقایی برام فرستاده
اینم صندل و کفاشی که برام از مشهد خریدن
- ۹۲/۰۵/۳۱
خعلیم زشته
شووووووخی کردیم عسیسم بووووووس:)