نامه ام برای تو (3)
دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۲، ۰۷:۰۴ ق.ظ
سلام
خوبی عزیز؟
چه خبرا؟
ی چایی درست کردمو ورفتم تو رویای من وتو
آره من و تو
هنوزم کنارم حست میکنم
هنوزم نفسام به نفست بنده
هنوزم دارم برات چایی درست میکنم که بعد از کار امدی با هم بخوریم
هنوزم دو لیوان چایی میریزم یکیش مال من یکیش مال تو
هنوزم مو قع غذا درست کردن تورو پشت سرم حس میکنم
هنوزم سرنماز موقع سلام دادن حس میکنم میگی قبول باشه
هنوزم نصف شب برای بیدار نشدنت آروم از جا بلند میشم که برم سجده شکر بجا بیارم برای وجودت توی زندگیم
هنوزم صبح بیدارت میکنم که بدو بریم سرکار
هنوزم دارم تمرین میکنم که بهترین باشم
هنوزم که بیدار میشم و موهامو شونه میزنمو ومسواک میزنم منتظرم که بیدار بشی و بعد بریم بیرون
هنوزم که آهنگ میزارمو و توی خلوت خونه و صدای آهنگ که عاشقشم و بلند میکنم و تو رویا با توام
هنوزم که میخوام بخوابم میگم شب بخیر عزیزم
هنوزم که چشام رو همه نگاهت روی صورتم حس میکنم
هنوزم که صبح میشه ناهارنیمه آماده میکنم تا وقتی برگشتیم غذامون آماده باشه
هنوزم که ظهر میشه چشمام به در خونه اس که شاید زودتر بیای و بدو بپرم بغلت
هنوزم با صدات بغضم میشکنه
هنوزم پشت تلفن سکوت میکنم تا صداتو بشنوم و آروم باشم
هنوز
نمازهای شکری که برای داشتنت بجا میارم که تو رو دارم
مواظب خودت باش مردِ من
دوستتدارت بهار خانمی
- ۹۲/۰۳/۲۷
غصه نخور
خیلی به دلم نشست نوشتت گلم