نانای عزیز

 

 

 و اینگ جاودانگی شماس

نانای عزیز همراه شدنت با مستر رویایت در آغوش زندگی رو تبریک میگم

و اینک گل دستانت در دامن کدام نوبخت باز خواهد شد خدا داند و بس

هوم

یکمی گرفتم 

حالا نمیدونم چرا

ولی کلا یادم رفته سر همین

این روزا تموم انرژیمو دارم میذارم کارای نصفه رو تموم کنم

برامون دعا کنین باشه؟

هزارتا از این گلا تقدیم شما

الف مثل انسانیت

حالا هی میخوام ترک کنم ها

الان امدم میبینم این همه نظر

خو مگه میذارین من استراحت کنم

نه بابا شوخی کردم دارم اتاق تمیز میکنم

یعنی گفتم اینجا خاک گرفته ی دستی روش بکشم بخاطر باز بودن پنجره ها

خلاصه بعدش ی دوش بگیرم

ایا این روای مسلمانیت هست که همه پمپ بذارن بعد ما چون قدیمی ترین ساکن این کوچه هستیم اب نداشته باشیم

ی ساعت شیر حموم باز گذاشتم که اب بیاد بتونم ی دوش بگیرم

این یعنی اسلام؟؟؟

کاش قدری به کارهامون فکر کنیم

جواب کامنتای گلتونو ساعت دو به بعد میام جواب میدم

بهتون سر میزنم

سین مثل سلام

سلام صبح بخیر و امروز با ی داستان کوچولو امدم بنام

کارهای خود را به دیگران نسپارید

کاروان پیامبر نزدیک نماز خسته و تشنه به مکانی دارای آب رسید. حضرت برای اقامه نماز شتر خویش را خواباند ، پیاده شد و برای وضو گرفتن به طرف آب حرکت کرد ولی پس از اندکی ، بازگشت و بدون اینکه با کسی سخن بگوید به سوی شتر خویش رفت.

یاران رسول خدا پرسیدند: ای رسول خدا کجا می روید؟ آیا این مکان مناسب نیست و می خواهید حرکت کنید؟ حضرت خطاب به آنها فرمود: می خواهم زانوی شترم را ببندم. پس زانو بند را به زانوی شتر بست و برای وضو گرفتن به سمت آب روانه شد.

یاران گفتند: ما زانوی شتر شما را می بستیم. شما چرا به خود زحمت دادید و بازگشتید؟

پیامبر فرمود : هرگز در کارهای خود از دیگران کمک نخواهید و به دیگران زحمت ندهید اگر چه برای یک قطعه چوب مسواک باشد.

40درجه؟؟؟؟

روزانه نویسیم چقده کم شده

یا ذوالجلال و الاکرام

سلام تعطیلات

سلام

صبحت زیبا چرا من هر صبح خودم را در آینه تو سبز میبینم

و تو خودت را در آینه من آبی

بیا برویم باورمان را قدم بزنیم

تا شانه های خیابان خیال کنند

جنگل و دریا بهم رسیده اند . . .

 

سلام سه ماه تعطیلی

درسته که بی مقدمه رفتم اول تیر تبریک بگم 

اما ما که کلا تعطیلیم