.

.

.

اینجا ما هستیم و خدامون

-----------------------------
با قراردادن این عکس
به عنوان
عکس پروفایل وبلاگتان
به جمع ما بپیوندید
+عشق

http://nomovement.blog.ir/

۱۳۸ مطلب در شهریور ۱۳۹۲ ثبت شده است

بهتون توصیه میکنم از شامپوی جنسینگ استقاده نکنین

بشدت بوی بتادین میده 

*یعنی الان خودم احساس بتادین بهم دست داده

* خداروشکر برای اقایی نفرستادم

راست میگن ها چیزی رو که برای خود نمیپسندی برای دیگران هم نپسند

حالا خوبه نفرستادم برای عزیز دلم 

  • ادم و حوا
دارم آماده میشم

یعنی بار و بندیل سفرمو میبندم

این دفعه هم تنهام بدون تــــو


تمام آرزویم سفری با توست

این دفعه هم میروم به امید دفعه بعد که همراه و همسفرم باشی

  • ادم و حوا
فردا مسافرم 

احتمالا نباشم

میروم دیار کشمش ها و امامزاده سید مرتضی(ع)



مدیر آستانه امامزاده اعظم سید مرتضی (ع) کاشمر: به کمپ زائر نیاز داریم


پس اندازی داشتم گذاشتم برای روز مبادا

فک نمیکردم اینقده بکار بیاد

خوشحالم که امروز کار بنده خدایی را راه انداخت


خدا چشمانمون به دستان توست 

کرمت و ازمون نگیر


*دلم راضی نمیشه بازم بدون تو راهی سفرم 

* حلالم کنین 

* یاد تک تکتون هستم

  • ادم و حوا
ارادت خاصی دارم خدمت ضامن آهو



آقا دوتایی بخواه که بیایم تنهایی مزه نمیده 

اونم اون دوتا گرو که گذاشتم و آمدم 

* اشکایم روانه حرمت 

* قسمت نشد پیاده بیام پابوست

  • ادم و حوا
  • ادم و حوا

پوست دستام بشدت نازک شده و الکی به هرچی میخوره میبره

یعنی بدونین چطوری دارم مینویسم با این انگشتام 



میسووووووووووزه اساسی

همش بریده اووووووووووووووووووف شده

  • ادم و حوا

عکس ها اضافه شددددددددددددددددددت

  • ادم و حوا
امروز دیگه اونقده گشنگی روم فشار آورده بود اس دادم و اسمشو نوشتم

بعد دو ساعت جواب داده جون دلم

گفتم اینقده گشنم شده خدا میدونه

جواب میدی الهی کاش اونجا بودم برات غذا میوردم

باز میگم این ی ساعت دیگه رو چیکار کنم از ساعت 4 که بهت اس دادم دارم ضعف میکنم

جواب میدی کاش بودم پیشت خودم غذا میدادم بهت

جواب دادم آخیش همکارم رفت سوپ گرفت خوردم دلم حال امدش داشتم غش میکردم

آقایی

من

شماها

  • ادم و حوا
کاملا مشخصه حوصله ندارم

مامان : بهارجاااااااااان

چند دقیقه بعد

اینا رو میبری پهن کنی؟


مامان :میاد بالا و میفهمه حوصله ندارم حرفی نمیزنه و میره


من : سکوت سکوت سکوت


روی تخت دراز کشیدم حوصله ندارم


میاد و وسیله ها رو میذاره جلوی پله ها و میگه بیا دختر جان و میره

اشکای منم دونه دونه میان پایین


* برم اینارو پهن کنم 

* رفتم پهن کنم عجب داغه هوا، ادم میسوزه از شدت داغی صورتو دستام به سوزش درمیان بی تفاوت به داغی هوا خیلی خیلی اروم کارامو میکنم و میام پایین 

** بعدا نوشت: کمی بهترم ی دوش آدم سرحال میکنه

  • ادم و حوا

من احساسیم درک من مشکله

اجینم با هرچی به جز فاصله

یه وقتایی که پرت و ناراحتم 

نباید برنجی که کم صحبتم

همیشه باهام سرد بودن همه

یه کم خوبیم دارم اما کمه

پر از عشق و  احساسه بی منتم

باهام خوب باشی باهات راحتم

اگه پا به پام راه بیای بی دریغ

صبوری کنی و پریشون نشی

بتونی بمونی قسم میخورم

لینک

که از اعتمادت پشیمون نشی

  • ادم و حوا