میبینی ی عکس تخم مرغ ربی گذاشتن
هوس میکنی
دیگه نمیتونی بشینی بنویسی
میری ی تخم مرغ و با رب تازه گرم درست میکنی میزنی به بدن
اینم عکسی که توی وبلاگ خانوم خونه دیدم و گشنمون کردن اساسی
عکسشو از خانوم خونه گرفتم
آخیش راحت شدم
* شکمو نیستم هوس که میکنم اگه نخورم تا شب هیچی نمیتونم بخورم
بین ده تا اس یکیش میرسه و بقیش در حال انتظار میمونه
فقط شارژ ازم کم میکنه
آی حرص میخورماااااا
فک میکردم انتن ندارم اینجوریه اما میبینم نه توی خونه همین اتفاق افتاده
* کمی ناراحتم بابت این موضوع
خدا حواست بهمون هست؟
حداقل نیم نگاهی بهمون بکن
سفرنامه جدید در حال نوشتن میباشد در چند قسمت
شکم هایتان را صابون زده تا سوغاتی بدهیم
عاقا ما رسیدیم
همین الان الان
کلی کلی خبر داررررررررررم
هنوز ده دقیقه نیست برگشتیم
*مثلا خواستم ی دوش بگیرم امدم خبر بدم که رسیدم دیارمون که صدای درب حمام آمد
بلی برادر سومی که همراه ما نبودن الان رفتن حمام
برایم سوال شد خو از دیروز که تنها بودی میرفتی دیگر
تا همین ده دقیقه پیش داداش دومی و خانمش و بچه هاش نمیومدن
اما الان زنگ زدن ما میایم
یعنی کلا خدا بداد من برسه با این فندق و عارف
* بنظر میادش کلا منو میخوان دق بدن بره.gif)
