من ی عصر رفتم روضه الان برگشتم میام میبینم میزکار وبلاگ داشته منفجر شده دو سه ساعتی نبودم
برای همینه این پست مینویسم
همینه دیگه میبینین نتیجه داد
اصلا خودتون ندید بدید هستین
خو چیه
ولی بجاش کلی براتون دعا کردم ها
امروز اولین سالگرد عقد داداش اولی
سال پیش این موقع اینگونه بودم در لینک زیر کلیک کنین
سالروز عقد داداشم(کلیک)
دلم میخواست منم شاهد عقدشون باشم که نبودم
الان ی اس دادم و سالگردشونو تبریک گفتم
خوشبخت بشین الهی
هم به داداش اولی هم به خانومش
* این اس دادم : تبریک دست خالی مرا با سخاوت بی حدت بپذیر … سالگرد ازدواجتون مبارک
چرا؟؟
چرا؟؟؟
من باید پا پیش بذارم؟
وقتی برام ارزشی قائل نیستن
بله دوستامو میگم
چرا؟؟؟
نه میخوام بدونم چرا؟؟
دوستی من چه سودی داره ؟؟
نه اخه من دوست باشم یا نباشم چه ربطی داره؟؟
ما اکنون اش رشته رو به پا کردیم
میخوایم بریم کاریابی برای مشاوره
ان شالله موفق باشید
ان شالله روز خوبی رو داشته باشیم
اینک بهارخانمی
باز مثل همیشه
یواشکی میره فریزر زیررو میکنه و دوبسته باقلی و ی بسته سبزی کوکو
میاره بالا
نخود لوبیا و عدس میشینه تمیز میکنه
باقلی ها رو میشوره و میذاره بپزه
سبزی کوکو رو هم میذارم کنار باز بشه برای کوکو سبزی
عدس میگیرم پاک میکنم و سیب زمینی و پیاز خورد میکنم میذارم سرخ بشه بعد عدس میشورم میریزم توی سیب زمینی و پیاز سرخ شده
بله لوبیا و نخود توی اب میذارم تا نفخش کم بشه و برای فردا اش رشته بپزم
وقتی بابا از بیرون میاد
صداش میاد بوی چیه چقده بوش خوشه
هیچی نمیگم میگم سلااااااااام میاد سمت اشپزخونه و میگه چی داریم میگم هیچی میگه نه چیه روی گاز
میگم نمیدونم من که نبودم مامان هرچی بوده برات گذاشته
ذووووووق میکنه
بخودم نمیارم که دارم میگم کارای که کردمو مامان کرده
مامانم نبودش
وقتی مامان رسید خونه
بابا بهش میگه چی داره میپزه رو گاز
مامان از همه جا بی خبر
من رو به مامان میکنم و ی چشمک میزنم
میگم بله دیگه خوبه بابا هوس کنه همه چی براش درست میکنی
مامان از بابا ذوق زده تر میره سمت اشپزخونه
* چقده خوشحالم خیلی خیلی خوشحالم که تونستم دونفر همزمان خوشحال کنم ممنونتم خدا بخاطر این لطفی که در حقم کردی
ما که رفتیم و برگشتیم خبر خاصی نشد
تسویه نشدم هنوز
دکتره داره خودشو به خریت میزنه
هیچی دیگه بیمه رفتم گفتم اینجوریه گفت خانوم شما ول کن ما هرجور شده پول بیمه رو ازش میگیرم
مگه خونه خالشه که بیمتو نریزه
ارزش نداره که برا این بیای و بری
پاشم برم نمازمو بخونم امدم اینجابنویسم فکرم خالی بشه توی نماز هی فکر این مرد نکنم
صبح همگی بخیررررررررررررررررررررررر
روز خوب وخوشی رو براتون ارزومندم
هفته خوبی رو شروع کنین ان شالله
امدم میبینم به به باز ما شبی رفتیم خوابیدیم هرچی دوس و بلاگنویس خواننده خاموشی بوده دیشب روشن شده اخه اینم شانس ما داریم
خوشید سلامتید
گفتم این پستو بذارم بشینم پستای قبلی رو کامل کنم چون ظهری نصفه نوشتم و همه بودن ماشالله
همه انلاین بودن ها
دیگه ثبت موقت میخواستم بزنم که نزدم و نظرارو خوندم ثبت موقت کردم
خلاصه اینکه الان دوتا پست قبل که ثبت موقت زدم کامل میکنم و میذارم خدممتتون
ما ی ساعت رفتیم بخوابیم امدیم میبینم به به همه بودن جای ما خالی بوده
