.

.

.

اینجا ما هستیم و خدامون

-----------------------------
با قراردادن این عکس
به عنوان
عکس پروفایل وبلاگتان
به جمع ما بپیوندید
+عشق

http://nomovement.blog.ir/

۱۰۴ مطلب در فروردين ۱۳۹۳ ثبت شده است

سلام

صبح قشنگ جمعه بخیر

ما رفتیم سر کار و بارمون

ان شالله که همگی توی لیستم هستین به حاجتای قشنگتون برسید

حتما یادتون هستم

برای ما هم دعا کنین 

  • ادم و حوا
هوای دیدن تو زد به سرم

عجیب به صفحه خیالم خیره شدم

کاش بشود همین روزا برسی از راه

من باشم و تو باشی و ی دنیا خدا

ان جا دیگر خوشبختترینم روی زمین

میشم بهارت و زندگیت تمام بهاری میشود


  • ادم و حوا
این روزها

عجیب شدم

اگر بفهمم جای روضه و دعای یا مراسمی باشه نرم 

افسرده میشم

میگم چرا سعادتم نشد برم

خیلی خیلی محتاج نظر بانو فاطمه (س) و مهدی موعودم

ان شالله همه حاجت روا بشید 

منم توی دعاها و نمازتون فراموش نکنید

  • ادم و حوا
انقده برای مراسم فردا کار دارم که خدا میدونه

البته ریزه میزه هاش مونده

مثلا جارو کشیدن اساسی و ی گردگیری

دست تنهام اساسی

الان نمیتونم برم تمیز کنم بخاطر اینکه اقابون خونه لالا هستن 

در جواب دعوتی ها که متاسفانه کسی دعوتمو قبول نکرده و گرفتار بودن 

با همون پیام جوابمو دادن و معذرت خواهی کردن

الانم دنبال دعاهای هستم که برای فردا اماده کنم

  • ادم و حوا
در تنگناهای تماست

ضربان قلبم میزند

وای حس میکنم شب مهمان ما هستی

اگر بشود چه خوب میشود


سلام صبح بخیر اخر هفته خوبی داشته باشید

میخوام  تک تک دوستامو دعوت کنم

شما ها همتون دعوتید 

قدمتون رو چشام

فردا عصر ساعت 6

  • ادم و حوا
چرا خبری نیس سوت و کوررررررره
  • ادم و حوا

وقتی با فکرش این کارارو میکنی

و ی لحظه میبینی 

هنوز حرفی از امدنش نیس 

تدارک دیدی

  • ادم و حوا
ی لیست میخوام تهیه کنم  از دوستای که بودن باهامون

ان شالله اگر سعادت داشتم نائب شما باشم

از امروز گذاشتم چون دقیق نمیدونم دو یا سه روز دیگه مراسمه

با خواسته های که دارین 

کامنتای غیره در این پست خواهشا ثبت نفرمایید

ان شالله قرارمون جمعه عصر

  • ادم و حوا
امروز یکی دیگه از اشناها فوت کرده و باز ناگهانی مطلع شدیم 

قبل از اینکه بریم روضه خونه زن عمو

بعدم که رفتیم روضه زن عمو تازه رسیدیم

تگرگ گرفت حدود نیم ساعت از اسمون تکرک میبارید 

اندازه تخم بلذرچین اندازش بود

صدای شکستن شیشای خونه ها

و چندی بعد 

سیل راه افتاد

ادم توی خیابون این طرف اون طرف میزدن

ماشینا وسط خیابون مونده بودن

خدا بخیر گذروند 

  • ادم و حوا
سلام
نمیدونم چرا چندروزه نمیرسم اینجا رو بنویسم
امروز که بیدار شدم
نم نم بارون بودو ی هوای و نسیم خنک
رفتم زیر بارون ایستادم و دعا کردم 

این روزها سعی میکنم کمتر خطا کنم کمتر لغزش داشته باشم
دیروز رفته بودم سرخاک
دیگه مثل قبلا سرسری رد نمیشم
از اسفندماه هرزمان که رسیدم سرخاک 
از اول شروع مزار
به فاتحه و صلوات گذراندم
اخرش به نیت کل مرده ها ی فاتحه میخونم 
چقده جای ارومی جای که ابدی و ابدیه
خوب و بد باشی اخرش ی وجب خاک نصیبت میشه
مال دنیا ارزش هیچی رو نداره
  • ادم و حوا