روی تخت دراز بکشی
و چشماتو آروم ببندی
حس میکنی نفسای گرم بهت میخوره
و ی چیزی نزدیکته
جشماتو باز میکنی و میبینی عزیزت بالا سرتِ
روی تخت دراز بکشی
و چشماتو آروم ببندی
حس میکنی نفسای گرم بهت میخوره
و ی چیزی نزدیکته
جشماتو باز میکنی و میبینی عزیزت بالا سرتِ
دستانم هنوز میلرزن
انقده استرس دارم که خدا میدونه و بس
موقع نوشتن آدرس صدای قلبم توی گوشم بود
بروین سفرتون سلامت
جایی که میرین بهترین جای ممکنه
جاتون امنِ امنِ
میسپارمتون دست خدا تا سه روز دیگه که خبرم کنین به دست عزیزم رسیدین
*ساعت 11.19 دقیقه تحویل داده شد
یادت میاید؟
قولی که بهم دادیم؟
تنها یک ماه دیگر مانده که به قولهایمان گره ای دیگر بزنیم
صدای گوشی میپیچه توی گوشت
احساس میکنی خودشه
دلت میگه خودشه
تا صفحه نمایش روشنمیشود میبینی اسمش روی گوشی حک شده
و این لحظه است که میگم خدایا شکرت
*پناهگاه سهند بودی و خوشخبر دادی
*امروز بیخواب تو شدم میفهمی؟ میدونی وقتی نیستی من خواب ندارمــــ
اونم برای عزیزی که دوتا گوش داره میزاره پای حرفات
مردِ من بهت افتخار میکنم که با وجود نداشتن وقت و شلوغی کارت برایم وقت گذاشتی و حرفای که روی دلم سنگینی میکرد و گوش دادی
عشق یعنی شب موقع خواب تا چشماتو میبندی صورتشو با تمام جزئیات ببینی و بعد آروم لبخند بزنی …