مواد لازم برای سوخاری شدن

احتمالا قراره سوخاری بشیم

قدری پودر سوخاری

اندکی هوای گرم به اندازه 40 درجه

و اندکی ادم بی زبون

والا الان خودمونو کشتیم با کولر دمای خونه رو به 28 رسوندیم

اما همچنان داریم میپزیم

احتمالا قراره سوخاری آدم بشیم

شما فک کن لباس بشوری اصلا نچورنش بندازش رو بند کمتر از چند دقیقه خشک میشه

خشک کن برقی با دمای 40 درجه

انقده خوبه ولی من هنوز امتحانش نکردم میترسم خودم خشک بشم تا لباس

Unknown

همینجور نشستی سبزی پاک میکنی

هی دلت میگه پاشو برو تو اتاق

هی میگی نه اتاق گرمه میپزی

هی مبینی فایده نداره که نداره

هووووم

میای تو اتاق

میببنی گوشیت داره زنگ میخوره

کی میتونه باشه بهتر از تو؟؟؟

ها؟؟

روزتون سرخآبی

امروز چه خبره؟

سلام

عید همگی مبارک

ان شالله نیمه شعبان براتون گلستون بشه

من خیلی نیمه شعبان دوس دارم خیلی

الهی که حاجت همگی براورده بشه

راستی روزتون سرخآبی

Unknown

اصلا نفهمی و ندونی چرا اشکات میریزن

 

هواتو کردم

هواتو کردم

من حیرون تو این روزا هواتو کردم

دلم میخوادت میخوام بیام تو اسمون دورت بگردم

هوایی میشم همون روزای که میبنم هوامو داری

میخوام بدونم تا میخوای ببینی و بروت نیاری

 

 

* محتاچ دعاییم این روزا میون گوشه های دعاهاتون ما رو هم از یاد نبرید

* کامنتدونی پست پایین عکسا اضاف شد

امروز و حلوای من

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

عید همگی مبارک

آقا به تنهایی الانم نیگاه کن

در آسمان دلم

به چشمان نمناکم

به بهار بودن نامم

حالا طاقت ندارم بی تاب بی تابم

چشمانم منتظر ان روز خواهد ماند

به اشک چشمانم قسم 

 

وقتی

وقتی دو تا دست میشی و روی گونه های خیسمو پاک میکنی

وقتی دوتا پا میشی وهمراهم میشی

وقتی میون خنده هام حرف میشی و میای روی زبونم

وقتی میان صلواتام اسمت میاد روی لبم

وفتی مثل باد توی خنکای باد میخوری بصورتم

این یعنی با تو خوشبخت میشیم

خدا جون متشکریم

هوم عیدِ شعبان

رج ِ هشتاد 

حالا که رسیدم به رج ِ هشتاد تابلوفرش

افتادم روی دورِ تند 

یعنی 80 بار که هر باری 330 تا صلوات فرستادن

امشب چ خواهد شد چه بر تقدیرمان نوشته خواهد شد

میگویند نیمه شعبان هچو شب قدره

قدر لحظه لحظه های امشب ُ بدونید

الهی که موفق و خوشبخت و عاقبت بخیر بشین

* اون ته ته های دعاهاتون اگر یاد ابر بهاری چو من افتادین ما رو از دعای خیرتون بی نصیب نذارین

زندگیست دیگر...

از صبح کلافگی مشخصه از این که نتونستم درست تمرکز کنم توی تمرینم 40 دقیقه از تمرینمو گذاشتم برای روز امتحان 93/4/3 مشخص بود گیج میزدم مشخص بود حال دلم خوش نیس مشخص بود بی تاب تر از روزای دیگم که دلم بی طاقت شده سر صبحی زنگ میزنم بهش حرف میزنم شاید دلم ارومتر بشه گفتمان میشه 4.35 ثانیه اماده میشم میرم تمرین اما چنگی بدل نزد نوبت گذاشتم امتحانمو برای تیرماه یعنی دوهفته باید صبر کنم نمیدونم چی پیش میاد بعدش که رفتیم تشیع جنازه تازه رسیدیم خونه کلافگی رو دوس ندارم * چقد احساس میکنم این روزا تنهام