کمی ابری کمی بارونی

اولین یکشنبه خردادی

اینجا اتاق منه

از پای تابلو فرش مینویسم

روزتون خوش

یا علی

سلام

صبحت زیبا چرا من هر صبح خودم را در آینه تو سبز میبینم

و تو خودت را در آینه من آبی

بیا برویم باورمان را قدم بزنیم

تا شانه های خیابان خیال کنند

جنگل و دریا بهم رسیده اند . . .

دل شکسته

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

اون روز میرسه...

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

ایها الهادی نقی

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

وقتی این اس میفرستی؟

تنور گلی 

نون داغ 

ماست شیرین گوسفندی

کره گوشفندی

به به 

اونم توی روستا

 

جوابش چی باشه خوبه؟

مثلا این پیام برای شما امده شما چی جواب میدین؟

هورااااااااااااااااااا اخ جونمی جون

بهارخانمی امده

با خبر خوش امده

بهارخانمی خوشحال امده

 

پلیز دعا

سلامممممم عیلکم

صبح آفتابی بخیر

منم که خوبم خوشم هموجور

هیچی خواب موندیم بشینم بخونم برا امتحان

الان همینجور باز دارم میرم

ی فنجان عشق با خدا

مثلا مثل امروز میشم پر از تو

پر از تو

همونی که هروقت رفتم پیشش

اغوشش برام باز بود

هروقت اشکام میریخت

با دستاش پاک میکرد

اری 

تو همانی که در دل همه ما قرار داری

خدایا ی احظه ما رو به حال خود وامگذار

ی بهار شادِ شاد

درسته از صبح هیچی ننوشتم و اینجا نیومدم

اما الان هستم اونم خیلی شاد(دارم تلفین میکنما)

مهم نیس چی شادم کرده اما خوشحالم که اینجا رو دارم

راست و حقیقتش خیلی ناراحتم چرا شده غمکده

اما دیگه ننوشتم از صبح و نیومدم 

این اولین باری بود که نت داشتم و توی طول روز اینجا نیومدم