.

.

.

اینجا ما هستیم و خدامون

-----------------------------
با قراردادن این عکس
به عنوان
عکس پروفایل وبلاگتان
به جمع ما بپیوندید
+عشق

http://nomovement.blog.ir/

۱۴۸ مطلب در مرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

خدا میدونم هرچی میشه میام سراغِ تو

هر اتفاقی میفته میام پناه میبرم به تو

هر چیزی بالا پایین میشه میام پیش تو

خدا تو اوج ناپاکی من

خدا تو اوج نناخالصی من

خدا این بنده رو سیاه دست خالی برنگردون

ما خیلی خیلی محتاج تو هستیم

الهی شکــــــــــر

توی این مهمونی که دادی درسته که روزه دار نشدم اما مهمونت بودم 

همین عیدی رو هم لطف کن بهمون بده 

* منتظریم ها

من تنها نیستم ها من و اقایی منتظر اون عیدی ویژه تو هستیما


  • ادم و حوا

 بگذشت مه روزه ، عید آمد و عید آمد
    بگذشت شب هجران، معشوق پدید آمد

آن صبح چو صادق شد، عذرای تو وامق شد
   معشوق توعاشق شد، شیخ تو مرید آمد

شد جنگ و نظر آمد، شد زهر و شکر آمد
شد سنگ و گهر آمد، شد قفل و کلید آمد

جان از تن آلوده، هم پاک به پاکی رفت
هرچند چو خورشیدی بر پاک و پلید آمد

از لذت جام تو دل مانده به دام تو
 جان نیز چو واقف شد، او نیز دوید آمد

بس توبه شایسته برسنگ تو بشکسته
بس زاهد و بس عابد کو خرقه درید آمد

باغ از دی نامحرم سه ماه نمی زد دم
بر بوی بهار تو، ازغیب رسید آمد

Background fetr1 اس ام اس های زیبای تبریک عید فطر(یکتاتک)


عزیزم این عید بزرگ بهت تبریک میگم 

انشالله سال خوبی رو داشته باشیم

مهمونی خدا هم تموم شد انشالله دستامون پر از لطف خدا باشه

  • ادم و حوا

میدونم هوامونو داری خـــــــــُــــــــــــــــــــدا

  • ادم و حوا
و اینک بعد این همه ماجرا

در حین ظرف شستن و جابجا کردن

در کابینت در کمال ناباوری خورد تو گوشم

الان دیگه خوشحال خوشحالم



در کمال ناباوری در اوج گریه خنده امد بر لبم

* خدایا معذرت میخوام بخاطر ناشکری که کردم

  • ادم و حوا
زنگ میزدم تا صدایت مرهم دلم شود

اما روی اشغال میزدی

دلم بیشتر بی تاب شد

دوباره زنگ زدم

زنگ زدم

زنگ زدم

آخر گوشی خاموش شد

اینجاس من موندمو ی دل

بزور میتپه 

بزور خودشو میزنه به این ور اون ور


  • ادم و حوا
اینگونه که دیشب شد

دوباره تصویر قلبم شطرنجی شد

قلبم داشت در جا میزد

نه قرصی نه چیزی

هیچی ارامم نکرد

ی مشت بر سینه و ی دل خون

ی دنیا اشک محبوس شده توی چشمام

ی عشق که ارامش میخواست

گونه های خیس رو ملافه تخت 

نوازش دستانم بر بازوانم 

نوازش سرم با دستان خودم

اینک چشمانم باران باران شد

وقتی میگم غم دنیااااااااااااااااس یعنی این

تو دلم سنگین شد حرفای باید میزدم



  • ادم و حوا
راهی سفرم

بهتر است بگویم مسافرم

همه چی یهویی شد

رفتنم با خودم و برپشتنم با خداس

حلالم کنین 

دوباره مسافرم و تو درکنارم نیستی


  • ادم و حوا
الان فقط میخوام خودمو خفه کنممممممممممممممممممممممممممممممم

چرا بالایی

چرا تو اتاقی

چرا پایین نمیای

چون میخوووووووووووااااااااااااااااااام تنها باشم تنهااااااااااااا

اینگونه سیل اشک ها روانه صورت گندمی من شد

اینقده به من گیر ندیـــــــــــــن

دیگه امونم بریده

اینقد حرفاتونو تو سرم نزنین

  • ادم و حوا
و قطره های اشک از چشمانم جاری شد

دو قطره

جاری شد کمی سبک شدم اندازه دو تا دونه اشک

اشک ریختمو روانه خانه بختشان کرد


  • ادم و حوا
وقتی تو اوج عصبانیت از مرگِ ماهی ها ازت میپرسم

توی اوجِ عصبانیتت 

با آرامش جواب میدی

  • ادم و حوا