.

.

.

اینجا ما هستیم و خدامون

-----------------------------
با قراردادن این عکس
به عنوان
عکس پروفایل وبلاگتان
به جمع ما بپیوندید
+عشق

http://nomovement.blog.ir/

۸۴ مطلب در دی ۱۳۹۲ ثبت شده است

الان من موندم کجام

بدلیل تغییر استیشن باعث تضاد موقعیت شدم

چندهفته قبل مطلع شدیم بعد از چندسال کار در محیط بیمارستان بالاخره تونستیم ی تکونی به درمانگاهمون بدیم و امروز با ی استیشن جدید مواجه شدیم

 

  • ادم و حوا
امروز که امدی

باز همان دختری هستم که روز و شب داشتنش برایت رویا شده بود

همان دختر هستم که چشمان بدون هیچ ارایشی براقی خودشو داشت

همان دختری هستم که لبام بدون هیچ برق لبی درخشش حرفایی داشت که بسویم امدی

و من همان دختری هستم که حوا شدن با تو را پذیرفتم

و تو همان مردی هستی که در خواب و رویا هم تصورش نکرده بود

همان مردی هستی که حتی حرفهایت بزرگتر از سنت برایم رقم خورده بود

همان مردی هستی که مردونگی در دلت یافتم 

و همان مردی هستی که ادم بودن را با حوایت پذیرفتی

* آدم و حوای هم شدیم

  • ادم و حوا
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ادم و حوا
نشستم جزء های مونده قران میخونم 

انگار ی چیزی منو داره میکشه

امروز قرانمو از مطب با خودم اوردم خونه تا بتونم با همون کتاب ادامه ختم بخونم


* فقط 11 جزء دیگه مونده تا ی ختم دیگه تموم بشه

** التماس دعا

  • ادم و حوا
پدرم آسمانی شدنت زود بود

و اینک چهل شبانه روز است که در خانه نیستی

پدرم گرچه در پیشمان نیستی 

اما یادت هرلحظه و هردم با ماست

پدرم گرچه تقدیرمان اینگونه بود به این زودی پر زنی و به آسمان بروی

اما یادت در دل ها خواهد ماند 

چنان اتفاقی برایم افتاده که حتی اگر روزی شود آیه ای بر روح و روانت هدیه خواهم کرد

تا زمانی که نفس دارم و زنده هستم

و امروز برایت مراسم گرفتن و در خانه همه هستن

جز من و تو

اینک من نیستم اما دلم انجاس

هنوزم باورش سخت است که نیستی باورش سخت است

برای شادی روح امواتمون علی الخصوص شادی روح پدر عزیزمون ی فاتحه صلوات مهمان کن و محفل چهلم ما را منور کن

  • ادم و حوا
جدیدا حس میکنم عصبی شده و داره باهام حرف میزنه

دستام بشدت شروع میکنن به لرزیدن

دستم خودم نیس

ی مدتیه اینجوریم دست خودم اصلا نیس کلا سکوت میکنم حتی نمیدونم چی باید بگم


* پینه های دستم بهتر شده و تقریبا زخم ها خوب شدن اثری ازشون نیس


  • ادم و حوا
انباری دلم پر شده از حرف اما لبم خاموش نمیدانم دلم زیادی فضا داره یا لبانم قدرت فراوان واگویه و شکوه نمیکنم * خدایا شکرت
  • ادم و حوا
هر لفظ و جمله و کلمه ای که در واقع مربوط به من نمیشه بگین

اگر مشکل فقط منم 

نمینویسم حرف نمیزنم

همون کاری که توی این مدت کردم و میکنم

هر چی دلت میخواد بگو

من خیلی صبورتر از این جرفام نه حس انتقام دارم نه تلافی

در برابر همه سکوت میکنم چون همیشه سکوت علامت رضایت نیس

فقط اینو خوب میدونم که خدا همیشه با منه


  • ادم و حوا
حرف نمیتوان بزنم فقط میگذرانم

همانطور که این یک ماه گذشت 

یک ماه از آسمانی شدن گذشت

سخت بود سخت تر از چیزی که حتی فکرش را کردم

هنوزم میتوانم 

میدانم خدا قدرت تحملشو بهم داده

* خدایا شکرت


  • ادم و حوا
دیشب خوابام اشفته بود اشفته که از خواب پریدنام با گریه بود تا اروم میشدم خوابم میبرد باز با گریه بیدارمیشدم 




ظهر نوشت : ی جورایی هنوزم تو شوکم که چی دیدم که اینجوری بهم ریختم حتی الان که عصر شده ترس از این دارم چشامو رو هم بذارم و باز خواب اشفته ببینم

  • ادم و حوا