.

.

.

اینجا ما هستیم و خدامون

-----------------------------
با قراردادن این عکس
به عنوان
عکس پروفایل وبلاگتان
به جمع ما بپیوندید
+عشق

http://nomovement.blog.ir/

رج پست سحر28 سفرِعشق

شنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۳، ۰۶:۲۲ ق.ظ
ملا انگار نه انگار 

چد ساعت دیگه راهی سفری

از صبح میری به کمک مامان برای مهمونی شب

کمی که روبراه شدن ظرفای شسته و جمع جور کردن

میای و ی چند تا نظر میذاری جهت التماس دعا

میون حرفا یادت میاد همش دوساعت دیگه راهی میشی اما

هیچی برنداشتی

دفعه قبل مفاتیح همرام بود

این دفعه سجاده چادر نماز قران و تسبیح و.... 

ساعت 2.20 دقیقه بود به بابا گفتم منو برسون

مسجد الهادی منتظر شدیم هرچی به بابا گفتم برو هوا گرمه  اذیت میشی

گوش نکرد که نکرد

منتظر شدیم رفتم اسممو نیگاه کردم اتوبوس سوم شماره 17 بودم

اما فقط اتوبوس اول و دوم امده بودن

اتوبوس سوم رسید 

بیست نفری رفتن بعد من رفتم بالا

وسطای اتوبوس نشستم تنها بودم

بغض گرفته بود منو باز انگار نه انگار راهی کجام

هنوز باورم نمیشد

زنگ زدم اقایی ی چند کلمه ای حرف زدیم

انقد که بغض داشت خفم میکرد و میخواستم قط کنم

اشکام دون دون سر میخوردن پایین

حج فقرا توی ذهنم بالا پایین میشد

شروع کردم به ذکر گفتن از خدا خواستم این زیارت قبول کنه ازم

دیر راه افتادن

اول خیلی گرم بود و طاقتم نمیومد 

کناری من ی خانوم 70 ساله بود که بی سروصدا و اروم

فک میکردم تنهاس مث خودم

اما هیچی نگفتم

وسطای راه گیج شده بودم ی ده دقیقه چرت زدم

بعدش شروع کردن به برنامه هاشون

فقط حرم و بعد افطار حسینیه شاهزاده علی اکبر

بعد از سخنرانی توی اتوبوس

زیارت عاشوورا میخوندن

وقت سلام کردنش خواستم از خدا نصیبمون کنه کربلا رو

بعد دیگه ذکر گفتم تا خود مشهد

تا به ورودی مشهد رسیدیم

 

نوای زیبای آمده ام استاد کریمخانی

توی اتوبوس نوای با بلندی بند دلمو پاره کرد

آمدم ای شاه ، پناهم  بده                خط امانی ز گناهم بده
ای  حَرمَت  ملجأ  در ماندگان             دور مران از در و ، راهم بده
ای گل بی خار گلستان عشق           قرب مکانی چو گیاهم بده
لایق وصل تو  که  من  نیستم            اِذن به  یک لحظه نگاهم  بده
ای که حَریمت به  مَثَل  کهرباست       شوق وسبک خیزی کاهم بده
تاکه ز عشق تو گدازم چو شمع          گرمی جان سوز به آهم بده
لشگرشیطان به کمین من است         بی کسم ای، شاه پناهم بده
از صف مژگان نگهی کن به من            با  نظری ، یار و سپاهم  بده
در  شب  اول که  به  قبرم  نهند          نور  بدان شام  سیاهم  بده
ای که عطا بخش همه عالمی            جمله ی حاجات مرا هم بده

اشکای سرازیر من

تا رسیدن به گنبد طلایی

اصلا دیگه حال و روز خودمو نمیفهمیدم

رفتم تجدید وضو کردم و پیش بسوی حرم

با خودم میگفتم نکنه وسایلمو نذارن ببرم

اما خداروشکر هیچی نگفتن وقتی گفتم از شهرستانم

چشمم به گندطلاییش به صحن افتاب گیر وسوزانش افتاد

تک و تنها

اقا بازم طلبیدی منو

درسته تنهام اما شکوه و گلایه ندارم

هیچ کس همرام نیس خودمو و خدامو و خودت

زنگ زدم که سلام بده اقایی که بغض لعنتی ول کن نبود

بنده خدا گفتش خودت بجام سلام بده نفس عمیق از ته دلش کشید 

قط کرد

دور صحن ها میچرخیدم

همینحور برا خودم دور میزدم

انقلاب جمهوری گیج بودم چی میخواستم نیمدونم

وقتی خودمو رسوندم به ضریح

انقد شلوووووغ بود که تا در ورودی ازدحام جمعیت

با تموم وسایلم رفتم جلو

فشار و هل دادن و ازدحام

گفتم اقا حالا که طلبیدی منو کم کاریه بخوام از دور سلام کنم

میخوام از نزدیک نزدیک بهت سلام بدم

دلمو که خیلی وقته اینجا گرو گذاشتم

اشک های که دورم میریختن

اصلا وضعیت اونجا تازمانی که دستم به ضریحش رسید

کر شده بودم نمیخواستم بشنوم دیگران چی میخوان

دستم که رسید مکث چند ثانیه ای و برگشتن به عقب

گفتم امام رضا منم امروز غریبم تک و تنهام اینجا روبلد نیستم

بعد امدم پنجره فولاد 

صحن ها رو دور میزدم

مثل همون کبوترای که دل سپردن به همین حرم

به همین بهشت 

گیج بودم

از ی طرف تنهایی که اونجا بودم

نمیدونم از دیروز چی گذشت و چی شد

ی امانتی داشتم که بالاخره تونستم بدست صاحبش برسونم

ی دوست عزیز دوباره دیدم مهربانوی گل 

و بعد ساعتای نزدیک هفت و غروب و سجاده پهن کردن صحن  انقلاب

تا خودِ خودِ اذان مغرب 

صدای نقاره ها

دعای توسل

نماز زیارت

اصلا هیچی نمیفهمیدم

نزدیک اذان

79201491893631001250.jpgعکس مال خودم نیس

خلاصه بعد نماز بدو سمت اتوبوس 

اول فک کردم جا موندم که زنگ زدم گفتن نه هنوز اتوبوس نیومده

روزمو هنوز باز نکرده بودم 

نشد از سقاخونه ی شیشه اب بردارم حداقل انقد عجله کردم

بعدشم که 9 بود رفتیم افطار 

لقمه از گلوم پایین نمیرفت

وقتی ظهر مامانم راهی میکرد گفت خوش بسعادتت التماس دعا

گفتم تبرک اون بسته افطاری حرم دست نخورده اوردم حتی افطارمو هم نخوردم اوردم که تبرکی بخورن

خودم چند لقمه نون پنیر بزور چایی خوردم 

دیگه بعدشم ی دو ساعتی توی پارک بودیم که من امدم تو اتوبوس نشستم به قران خوندن

دیگه بعدش یکمی حرف زدم و تا رسیدم خونه1 بودش 

امدم مامانم و زن داداشم دیدن منو

دیگه امدم بخوابم از خستگی خوابم نمیبرد

سحر پاشدم چند لقمه سحری خوردم و خوابیدم

خیلی چیزارو سانسور کردم 

بیاد همگی بودم ان شالله حاجت روا همگی

 

  • ادم و حوا

نظرات (۱۰)

قبول باشه .. :)

پاسخ:
پاسخ: مرسی قبول حق

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مَحَمَّدٍ و َعَجِّل فَرَجَهُم

سلام عزیزم زیارتت قبول ....



ببخش ...

پاسخ:
پاسخ:
سلام
اشکال نداره خانومی
پیش امده دیگه



اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مَحَمَّدٍ و َعَجِّل فَرَجَهُم
قبول باشه عزیزم.

پاسخ:
پاسخ:
مال تو هم قبول باشه

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مَحَمَّدٍ و َعَجِّل فَرَجَهُم

  • ღبوی ِ ریحانــــ ღ
  • زیارتت قبول خانوم خانوما
    ایشالله خیلی زود آقا دوتایی بطلبتون با هم برید

    پاسخ:
    پاسخ:
    ان شالله
    مریم دعا کن برامون خیلی باشه/؟؟؟
    اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مَحَمَّدٍ و َعَجِّل فَرَجَهُم

    سلام عزیزم ممنون که به فکرم بودی گلم خیلی غم دیدم تو نوشته هات از صمیم قلبم برات آرزوی آرامش میکنم

    پاسخ:
    پاسخ:
    سلامممممممممممممم
    مرسی ممنونم ازت


    اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مَحَمَّدٍ و َعَجِّل فَرَجَهُم

    سلااااااااااااااام عزیزم زیارتت قبول
    خوش به سعادتت ایشالا سال دیگه دوتایی میرید
    خوش به حالتون راهتون نزدیکه ما دست کم 20 ساعتی باید تو راه باشیم
    بهار جان عکس نگرفتی؟

    پاسخ:
    پاسخ: سلام گیسو
    رفتمو برگشتم
    دستام......
    خالی یا پر نمیدونم
    اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم


    ئه برگشتی بهار خانمی؟؟؟
    من فک رکردم دو سه روزی هستی.
    خودمم خیلی دلم گرفته بود.

    پاسخ:
    پاسخ:
    اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مَحَمَّدٍ و َعَجِّل فَرَجَهُم
  • بانوی بارانی
  • زیارت قبول مشدی بهار

    پاسخ:
    پاسخ:
    دعاگوووووووووووت قبودم



    اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مَحَمَّدٍ و َعَجِّل فَرَجَهُم
    زیارت قبول...
    چرا دیر فهمیدم...
    چرا نگفتی اومدی مشهد؟
    میخواستم ببینمت دختره

    پاسخ:
    پاسخ: خو من چیکار کنم تو نبودی که
    تازشم من چندروزه دارم میگم میخوام بیام مشهد
    شما بهم توجه نکردی
    هیچ کس نیومد جز یکی از دوستام
    حتی بانوی عاشق نتونست بیاد

    اللهم صل علی محمد وال محمد وعجب فرجهم
    خوش به حالت عزیزم
    اگه بدونی چقدر دلم مشهد میخواددددددددد



    پاسخ:
    پاسخ:
    منم میخواااااااااااااااااام دوباره


    اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مَحَمَّدٍ و َعَجِّل فَرَجَهُم