رج سحر29
شنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۰۲ ب.ظ
ی ساعت نوشتم اونم با گوشی پرید
امدم از مهمون حرف بزنم
که اگر هر لحظه مهمان
بر خانه ات قدم گذاشت
با صبوری و لب خندان
مدیرایش باش چرا که
او به امیدی در خانه ات را زده است
حالا ما هم به امیدی در خونه خدا رو زدیم
و روزای اخر ماه رمضانه چ اسون چ سخت داره
تموم میشه
قربون مصلحتش برم هرروز ی جوری دلامونو صفا داد
حالا از هرچی بگذریم از هرچی حرف بزنیم مهم نیس
اینگونه دعایت کردم خدایا این سفره مهمانیت را اخرین مهمانیم قرار مده الی آمین
للهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
- ۹۳/۰۵/۰۴
ماه رمضان امسال حسه خوبی داشتم