ی لحظه دعا
جز تنهایی
خودت و خدا
چیزی جز
دعاهای نیمه
از ریحانی که هنوز نیومده دلم ضعف میره باهاش
از سارای کنکوری که سال دیگه خانوم دکترمونه
از بوی ریحانی که نیستش و اما هی توی ذهنمه
از خاتون که دلم میگه کاش پهلونش خبری بده و روابط گرمتر بشه
از زینب بانوی که همیشه جویای احوالمه
از راضی بانو که خانوم خونه شدنشو ببینم
از ماهی که وصالشو ببینم
از زهرای که با گل دخترش میرن کربلا و زیر قبه دعاگوی منه
از مه سا که پروانه شده تا خود خدا
از ملیح برای وصال و خوشبختیش
از مرضیه برا موفقیت روزافزونش
از سلما برای شادی و موفقیتش
از هانا که دوست و همراهمه خوشبختی و موفقیتشو میخوام
از سمیه که این روزا کلافه شده
از زهرا ناز که از اول با من همراه بوده
از محدثه که میره حرم دعا میکنه
از بهار که پرستار مامانشه سلامتیشو میخوام
و ازمژده نو عروسی که بعد رمضان خونه بخت میره
از فرشته که عادت کردم به کامنتاش
از بانوی بارونی که با کامنتاش دلمو شاد میکنه
*ترسیدم بلاگفا پستمو قورت بده این پستم تکمیلش میکنم
از مشهدی که قسمتم نشد و دلم شکست
از گیسوطلایی که توی دعاهام بود و اسمشو نیاوردم
از حدیث که میاد و سر میزنه
از زهرا دختر نازی که میره حرم یادم میکنه
و خیلی های دیگه که همیشه توی ذهنم هستن
- ۹۳/۰۴/۲۷