عزیزای من
جمعه, ۲۰ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۰۸ ب.ظ
وقتی به او فکر میکنم
دستان پینه بسته اش
صورت چین و چروکش
زحمتای بی دریغش
موهای یکی درمیان سفیدش
لب همیشه خندانش
زمزمه های اهنگای زیر لبش
حرفای شیرین و پر دردش
خوردن های مزه مزه کنانش
سیر بودن های همیشگیش
در خاطرم گنجانده شده
میم مثل مادر
و
از او نقشی بر ذهنم بسته که نامش
بر زبانم
و هیبتش بر ذهنم
دستان بزرگ و جافتاده
موهای جوگندمی
لرزش دستانش
گاه گاه صدای کلفت و مهربانش
خنده های که ادم طراوت میگرد از وجودش
ناراحتیش را کمر خم میکند
اخ
اخ
ب مثل بابا
چیکار کنم براتون
جونمو بدم کمه
رو سرم بذارمتون کمه
وجودمو مدیون شماهام
الهی ه سایتون همیشه بالا سرم باشه
- ۹۳/۰۴/۲۰
سایه اشون تا همیشه بالای سرت