من همینجام
سه شنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۵۸ ق.ظ
صبح سرکار بودم
بیمارستان شیفت بودم
ناخوش احوال بودم
اما باز معجزه شد
صلواتا پیچیده بود توی وجودم
هوم؟
صداشو باز شنیدم
پسری میدونستی صدات حالمو عالی کرد؟
هوم؟
هوم خدایا ممنونم که هوامونو داری
* سلما ممنونم که هستی ممنونم که توی دعاهاتم توی کامنتای نانا اسممو که دیدم ی حالی شدم که خدا میدونه
- ۹۳/۰۳/۲۷
اون موقع مریم ذوق مرگ میشه
فقط گفته باشم سر عقدت باید برای من دعا کنیا یادت بره به قول خودت حسابتو دارم