برگشتممممم
خوبین خوشین
خداروشکر بد نیستم
میگم من اگه بدونین چطوری امتحان دادم
هیچی دیگه امروز خوشگل موشگل نشستیم خوندیم و بعدشم امدیم پست زدیم
برخلاف اوندفعه ی صبحونه تخم مرغ ربی زدیم به بدن
و بعدشم راهی اموزشگاه
راس ساعت 8 اونجا بودیم و ساعت چند خوبه بریم امتحان دادن؟؟؟
ساعت یازده
ای خدا
انقده علاف/الاف شدیم که خدا داند
همگی خمیازه میکشیدیم هرکس ی جوری شده بود
خلاصه رفتیم سر جلسه تهدیدات اولیه داده شد
و امتحان شروع شد
دقایقی نگذشته بود که هی میگفت زود باشین زود باشین
حس میکردم خوب خوب جواب دادم برگشتم به سوالاتی که مفهومی تر بود
ی کاری کردم که همون جا متوجه شدم و گفتم رد میشم
مثلا امدم بجای اینکه 5 ب رو بزنم 6 ب زدم یعنیی افتضاح کردم پاسخنامه رو
افسر گفت بهت پاسخنامه نمیدم همینه که هست
کلا فهمیدم خراب کردم
کمی لب و لوچه اویزون شدش
اونم بخاطر اینکه هول شدم این اتفاق افتاد
ضدحال خوردم
سال یازده و نیم پیاده به سمت خونه راه افتادم
نصف بیشتر راه پیاده رفتم ساعت 12.20 دیگه سوار تاکسی شدم و رسیدم خونه
اذان بود
امدم پست گذاشتم
رفتم حموم و هرچی لباس داشتم شستم و ی دوش گرفتم
همه انرژی منفی رو سر اون لباسا خالی کردم و به انرژی مثبت تبدیل کردم
الانم نشستم شروع کردم به خوندن
متاسفانه سه شنبه دیگه تعطیله و یا پنج شنبه یا شنبه بعدترش باید امتحان بدم
این بود امروز ایین نامه
- ۹۳/۰۲/۱۶
چه کار خوبی که انرژی منفی رو روی لباسا خالی کردی