.

.

.

اینجا ما هستیم و خدامون

-----------------------------
با قراردادن این عکس
به عنوان
عکس پروفایل وبلاگتان
به جمع ما بپیوندید
+عشق

http://nomovement.blog.ir/

قدری شکیبا باشید

سه شنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۴۳ ب.ظ

خو 

از اول صبحی بگم بهتون

که موهام شب قبل پوش دادم که عین ادم واسته زیر روسری و مقنعه

حالا پوش دادن بلد نیستم بقول خودمون پت کردم که شونه بگیره به موهام

چون موهام لخته

هیچی صبح داشتم خودمو فحش میدادم

نزدیک بود ی بلای سر خودم بیارم

چون مدل روسری بستنم ی جوریه همه میگن چقده خودتو اذیت میکنی

اصلا ماه میشم ماه ماشالله هزار ماشالله اسفند دود کنین برام

اگر ی چیزیم بشه میام چشاتونو درمیارما

خلاصه اینکه توی اموزشگاه

ما خانوما توی ی اتاقک بودیم

یادم باشه دفعه دیگه عکس بگیرم بذارم

بو غذا میاد بوی چای تازه بوی ظرفای و تق و لق صبحونه خوردن

اوه اوه

بعد ی عده که میان اونجا منتظرن برای امتحانFarting

از بچه و شوهر و خونه همسایه و جاری و خواهر شوهر صحبت میکنن جز امتحان

منم که میون اونا غریبه بودم

هیچی شده بودم گوش

اخرش دیدم نه دارم دیونه میشم از دستشون

صلوات شمارمو دراوردم و صلوات میفرستادم

انقده دم کرده بود(اصطلاحه دیگه از بس بخار سماور اتاق کناری زد تو این اتاقک انگار توی سونا بودیم)

اره میخواستم رفتیم سونا تا اموزشگاه

خلاصه دیدم نه انگاری اینا همچنان گرم صحبتن

خدا شاهده ی ثانیه گوشیمو درنیاوردم از جیبم

تا زمان که میخواستن امتحان بگیرن رفتم تحویلشون دادم

خلاصه رفتیم

ی سرهنگی بود

ببخشید ا کج و کوله

خو نخندین

والا انقده سرش اسفالت کشیده بود

دماغش شکسته بود

گوشش شکسته بود

استغرالله

نمیخوام مسخره کنم ولی ی لحظه دیدم یاد سمندون افتادم 

تقصیر من چیه خو از سمندون میترسیدم

هیچی چنان زد روی میز ما 5 تا خانوم رفتیم تو اسمان و برگشتیم

ولی اقایون 25 نفر بودن انگار نه انگار که ای زده رومیز

همچنان از حرف و غیبت دست نبریده بودن

به به اصلا خوشم میاد همیشه اماده ام

خودکار کارت ملی شناسنامه و کارتکس و عکس و پرونده اموزشگاه

این اقا سرهنگ هی یکی یکی بچه ها رو بیرون میکرد به ی دلیل

انقده متشنج شده بود کلاس

با خودم گفتم خوبه بهت گفتم سمندون اگر میگفتم زورو چی میشدی

خلاصه تا خواست ی پاسخ نامه بده حالمونو کلا گرفت

هیچی اخرش که تا اون پاسخنامه و سوال داد به جواب دادن

همه چراغ قرمز بالا سرشون روشن بود

نه که بگم داشتم همرو نیگاه میکردما

نه 

چون اخرین نفر و گوشه سمت راست نشسته بودم  همه جلو چشم بودنArabic Veil

دیدم نه انگاری کلا سخته همه سر تکون میدن و چراغ قرمز بالاسرشونه

امیدوار شدم که خودم تنهایی نیستم غصه بخورم

بعدشم میدونستم چون یدفعه بعد از شش ماه میخوام امتحان بدم سخته

هیچی دیگه اینجوری با سوالا بودم

دیگه همرو زدیم و این افسر هی میگفت دو دقیقه دوقیقه

کم مونده بود قاطی کنم بگم بیا بگیر ما رو خلاص کن

مثل این 

الان قیافته

هیچی حالا همچی خونسرد جمع میکرد

توی همه دونفر صدا نزد که فهمیدیم قبولن

خلاصه من بین اون دوتا نبودم

دیگه امدیم بیرون 

گوشی نازنینمو بگیرم الهی ی ساعت بود خاموش بودش

هیچی یکمی ناراحت بودم 

تا گوشیمو روشن کرد

اس امدش از عزیزماین گل تقدیمت هروقت امدی خوندی برش دار


لب و لوچه اویزون جوابشو دادم البته اونجوری نه ها گشنم شده بود دیگه قندم امده بود پاییناینجوری میشدم

ولی خو میدونستم بعد شش ماه اینو قبول نمیشم چون اصلا سوالا رو نمیدونستم چطوری میادش

حس این بچه اولی ها رو داشتم

شماره حساب برداشتیم خوشگل خوشگل امدیم بدو بدو سوار اتوبوس شدیم

سمت خونه

توی راه خیلی دلم باز شد

چقده شهرمون خودمونیه

هر چی هست باشه اما ده ایستگاه از خونه دور بودم

صدای گوشی درامد

مادر نازنینم بود

پرسید کجایی 

گفتم امتحان

گفت دیر امدی

گفتم اره الان تموم شده دارم میام خونه

گفت پیاده؟

گفتم نه بابا با اتوبوس دارم میام

هیچی نزدیکای خونه بودم عزیزم زنگ زد

گفتم رد شدم گفت ان شالله هفته دیگه

یعنی نیشم باز میشه تا بناگوش 

هیچی رسیدیم خونه

هیچ کس نیس

دیگه رفتم لباسمو دراوردم

لب تاب روشن کردم یکمی طنز بنویسم که دیدم یکی یکی بو بردن من تو وبلاگم

حمله به سمت کامنتدونی

دیگه گفتم برم ی لیوان چایی بریزم بیارم جوابتونو میدم

رفتم دیدم ای وای چایی هیچی نیس

سماور روشن کردم قوری بشورم دیدم اوه چه خبر بوده 

سونامی امده اشپزخونه

تند تند مرتب کردم و سمار قل قل کنان چای دم کردم

پر اب کردم سماور و ظرفارو شستم

اشپزخونه شد عین گلستون

لیوان چایی و با چندخرما و چند تا ابنات اوردم

عکسشو گذاشته بودم دیگه 

خلاصه اون چایی کوفتم شد از بس مریم کامنت داد یادم رفت از چایی

یخ کرد دیگه قار قور شکمم بلند شد ولی تا نماز نخوندم نرفتم چیزی بخورم

بعدش رفتم ی پنیر سبزی ساندویچ کردم خوردم ی پست جدید توی وبلاگ دیگم گذاشتم در مورد نماز اول وقت


و تا ساعتای دو یا سه بود نصف این پستو نوشتم و صلوات میفرستادم و غش کردم خوابیدم

ی نیم ساعتی هستا بیدار شدم الان همون چایی دارم میخورم

الانم دون دون بارون همون نم نم بارونه اینجا

  • ادم و حوا

نظرات (۲۷)

به این فک کن که شاید اتفاق بدی قرار بوده بیفته ولی دیگه نیفتاده چون نرفتین روز بعدش بری آماده تر وخوش حال تر میری اونوخ
وای راستی خوبی؟وسلام

پاسخ:
پاسخ: سلام خانوم خوشگل
انقده امدن حالمو خوب کنن
نشد
انقده خواستن خالمو خوش کنن نشد
رفتن برام پارچه خریدن
تازشم سربسرشون گذاشتم گفتم اره دیگه اینو برا عروسیم بدوزم
خو روز بعد میفته به ضررت نیس که هیچ تازه به خیرته چون بیشتر مشتاق دیدارت میشه دیدن روی ماهت..

پاسخ:
پاسخ: چی بگم
هیچی ندارم بگم
اشکالی نداره اونقد روز پیش روته که
یه جوریم میگه انگار فقط امروز بود میری میری خیلیم میری
حالتم گرفته نباشه لدفن

پاسخ:
پاسخ:
باشه سارایی
دیگه قسمتم نبودش
چقده مشتاق بودم خیلی مشتاق بودم
من به نظرت ترکم یا ترکی بلدم؟
این وصالا بود نونشو قورت دادم :)
من نمیدونستم فردا لیله الرغایبه از مهسا دریافتم دارم پخش می کنم:)
وصال خوب بود؟فضولم خودتی

پاسخ:
پاسخ:
اها
تو ترکی
وصال؟؟؟
نرفتم ی چیزی شد نشد برم
خیلی ناراحتم از عصر هنگم هنوز
حالم گرفته اس
الله المسین؟ترکی بلدی یا واقعا ترکی؟
منو نمی بردی خودم میومدااادیر رسیدم هی وای
برو ماهیخوش باشی همیشه به ای وصالا ...که من توش باشمنه پ فک کردی تنهایی میذارم بری هان؟

پاسخ:
پاسخ:
اللاه المسین هستش سارا جان
ترک بلدم یا ترکم؟
کدومش/
کحا ببرمت/
نه دیر نیومدی
بیا ببرمت
به چی وصالا؟؟؟
سلام.آقا چرا کامنتای من نیستن؟
یعنی بلاگفا میخوره؟کوفتش شع!
چیو شوخی کردی بهار؟
یادت نره منو دعا کنیا
من از وضعیت دانلودش خبر ندارم فقط اومدم یه پست بزارم برم کلاس
اگه بعدازظهر شد عکسشو میزارم

خیلی خیلی خوشمزه بود

الان هوست کرد.تونستم دلتو اب کنم آیا؟؟؟

ایشالله بتونی ولی اگه دیدی نمیتونی باید باز کنیا وگرنه به جای ثواب گناه میکنی
من برم یه پست بزارم که ساعت یک و نیم میخوام برم

پاسخ:
پاسخ: برو خانومی موفق باشی
اره دلمو اب کردی
الان دلم هوس کرد برم بساط چایی راه بندازم

کی گفته من حمله کردم
من اینجا بودم تو حمله کردی اومدی

پاسخ:
پاسخ:
مگه من مغولم که حمله کنم//////؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اونجا میتونی دانلود کنی؟؟؟؟
راستی از جوجه عکس گرفتم ولی وقت نشد بزارم خیلی خوشمزه بود دیروزش خخخخخخ

پاسخ:
پاسخ:
ای نامررررررررررررد
بذار حداقل من که دوروزه به نون پنیر سبزی و نون پنیرر خیار گوجه بسنده میکنم

وای مریم خدا کنه فردا قابل باشم روزه بگیرم
سرعت نت دانشگاه سر ظهری پایین اومده نمیتونم تندی نظر بزارم
کلا عادت داری همه کاراتو تند تند انجام بدی اره؟؟؟؟

چقدر خوب که عکسشو ندیدم وگرنه هوس خرما هم میکردم خخخخخ

پاسخ:
پاسخ: الان دانشگاهی دختر؟؟؟؟؟؟
اره سرعتا کلا پایین امده
خو تند تند انجام دادم اینجا منتظر بودی نامردی بود که خونسرد انجام بدم بعد تو اینجا منتظر باشی//؟؟؟؟
قندم بدجور امده بود پایین داشتم حالم بد میشد باور کن چایی یخ بدترم کردش
دوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووود
فقط مواظب باش این دود اسفند تو چشت نره خخخ
خو دختر بد اونم یه جور مدله دیگه یعنی چی خو اسفالته
واقعا مفدا ترسناک بود خخخخخ
اگه زورو میشد تو توی امتحان قبول میشدی خخخ
مواظب باش نخوری زمین اینقدر تند میدویی
حالا بسته دیگه الان نیشت رو ببند دخر باید سنگین باشه خخخخ
آقا ما که حمله نکردیمم اومدیم تو بودی ههههههه

پاسخ:
پاسخ: چی دودی راه انداختی مریم
خدا بگم الهی سفید بختت کنه که هروقت امدی ی دنیا شادی میاری با خودت
مفدا چیه؟
من از سمندون میترسم و میترسیدم
خو تند تند دویدم به همه کارا برسم دیگه
اوکی الان میزنم
حمله نکردی///؟؟؟
من که تا نوشتم پریدی تو وبلاگ
مغول که مغول بود اینجوری حمله نکرد که تو کردی


منم میرم ناهار یه سبزی پلو ماهی دانشگاه پز را نوش جان کنم
بااااااااااااااااااای

پاسخ:
پاسخ:
نوش جااااااااااااااااااان
با جون و دل بخور که دیگه از این غذاها گیرت نمیاد خانوووووووووووووم
خدابهمرات
این کامنت ها را میفرستی آنقده ذوق میکنم دلم نمیاد تاییدشون نکنم
خیلی قشنگ حرف میزنی
حرفات در کنار آهنگ قشنگ وبت حالم خوب ِ خوب میکنه

پاسخ:
پاسخ:
میدونین که هستین من شادم؟؟؟؟
میدونین که بودنتون راه عشق اسونتر میکنه؟
میدونین چقده خوددارم که یوقت ناراحتتون نکنم علی الخصوص که اقا میاد میخونه اینجا رو
قربونت برم دوست مهربونم

پاسخ:
پاسخ: اللاه المسین بالام جان
نانای مهربووووووووووون
چه اهنگ خوشگلی


پاسخ:
پاسخ:
غیر اینع مگه؟
عشق تو تو قلبم خونه کرده
عشق تو منو دیونه کرده


+ شبا که دیر میرسه این قلبم دیونه بازی درمیاره اساسی
آره دارم الان رفتم کی ناراحتت کرده هان؟برم بکشمش
آجی من برم درس منو میشناسی که اونقد درسخونمبیام بهت سر میزنم قول

پاسخ:
پاسخ: نچ نچ اونو نمیگم خانومی یکی دیگس
اگر زود امدی خوش شانسی
اگر دیر امدی میخوام برم وصال
میخوام برم پیش عشق
نمیای؟
تو بیای و نیای من میبرمت
من؟کی؟من؟من اینهمه مظلوم آروم اصن گل
صب توهم بخیر
آجی دلم واسه مهسایی تنگولیده بسی
کاش زودی بیاد

پاسخ:
پاسخ:
اخی خانومی بس که
اره خدا کنه زودی بیادش
دیشب پر شدم از استرس و نگرانی
پروانه ها رو ول کردم و برگشتم
خدا کنه خوب خوب خوب بشه
پر بکشه بال بزنه سمت خدا
نشستم نوشته هاتو خوندم اشکالی نداره خو دفعه ی بعد قبول میشی عادیه آدم اولاش جوگیرمیشه خراب می کنه مثه منمن امتحانشو ندادم هنو ولی بابام یاد میداد ینی عین بچه ای بودم جاشو خیس کرده هی ماشین رو می پراندیم خرابش می کردیم خلاصه یه وضعی وقتی بابام پیاده میشد راحت میشدم والله واست دیشب صلوات فرستادم اینجاهم اومدم پولشو بگیرما

پاسخ:
پاسخ: میگیرم نصفت میکنماااااااا
من خیلی رانندگی دوس دارم
سارا ادرس اون وبلاگمو داری؟
واسه من دوتاشد آجی ماهی
وااای ینی یکی از خاطره های بامزم شد این (ماهی )

پاسخ:
پاسخ:
فدای تو خانوم خوشگله
خوبی؟
صبحت بخیر
باز دیشب شلوغ کرده بودی ها


ماهی جونی شدم برات
فهمیدم خیلی دوسم داری
من به قربان تو نیز بچسبانم:)
ای خدا آهنگشو خیلی عشقولیه
میسی بهاری میسی ماهی دومی
تو هم اونقد مهربونی باخدایی که چشم بصیرتت فرشته هارو زود می بینه یکیش مثلا من
همیشه اینجوری بمون منم ماچت کردم از نوع خیلی آبدار

پاسخ:
پاسخ:
مثل خودم نیشت تا بنا گوش بازه ها
سلام بهار جوون.
عزیزم.اشکال نداره.ایشالله دفعه بعد قبول میشی.
کلا این سرهنگا اسمشونم به آدم استرس میده.چه برسه به اینکه یه سمندونشو آدم موقع امتحان ببینه
  • بانوی بارانی
  • وای منم از سمندون میترسیدما بهار

    پاسخ:
    پاسخ: من زیادم ندیدمش ها
    ولی همش میترسیدم مخصوصا از اون زیر زمینی میامدش بیرون
    مثل زیر زمینای خونه مادربزرگم اینا بود

    اوه اوه
    ای بابا ایشالا دفعه بعد قبول شی.
    واسه امتحان شهر من سرهنگه یه چشم نداشتطفلی

    پاسخ:
    پاسخ:
    ان شالله
    طفلی چقدم غصه خوردی ها
    طفلی بنده خدا
  • زندگی با طعم خوشبختی
  • مگه چطوری روسری میبندی؟

    پاسخ:
    پاسخ: بذار الان پیداش میکنم مدلشو میذارم
    این سه تا مدلو با هم ادغام کن میشه مدل روسری من
    چادر میپوشم روش
    http://www.roomiran.com/wp-content/uploads/2013/03/1410-7.jpg
    http://www.roomiran.com/wp-content/uploads/2013/03/1410-12.jpg
    http://www.roomiran.com/wp-content/uploads/2013/03/1410-9.jpg

    هرمدل روسری و شال باشه کلا ادغام میشه همش به ی مدل

    خانومی تاخیر داریا؟؟؟؟؟
    امتحان رانندگی بود آیا

    پاسخ:
    پاسخ:
    اگر ی بچه 1سال و 3 ماهه دورت باشه بهتر از این نمیشه ها
    پت یه واژه شیرازیه؟ شیرازی هستی شما؟

    سمندون که بامزه بود چرا ازش میترسی؟
    احتمالا به خاطر همین ترست رد شدی.

    پاسخ:
    پاسخ:
    پت واژه اصفهانیس؟
    ایا من اصفهانی هستم؟
    سمندون؟
    ترس ناک بود هرچند که زیاد نیگایش نکردم
    احتمال دارد یک درصد بخاطر قیافه کج و کوله افسر بوده باشد

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی