.

.

.

اینجا ما هستیم و خدامون

-----------------------------
با قراردادن این عکس
به عنوان
عکس پروفایل وبلاگتان
به جمع ما بپیوندید
+عشق

http://nomovement.blog.ir/

اولین روز کاری اردیبهشت

پنجشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۰:۵۸ ق.ظ
سلااااااااااااااااااااااااااام

حال احوالا

خوبین خوشین؟

دیشب  ساعت 1 هنوز بیداریم و اس بازی میکنیم

دیگر خوابش برد منم خوابیدم

تا ساعت 6.20 یهو از جا پریدم

گوشی رو برداشتم دیدم بله

لب تاب روشن کردم 

بدو خودمو رسوندم اشپزخونه سماور روشن کنم دیدم ای وای

از خود گاز قطع کردیم چشم ندیدم 

بدو رفتم دستشویی و صورت شستن و لباس پوشیدن

دیدم وقتی نیس لب تاپ خاموش کردم و حتی نشد صفحه باز کنم

رفتم بیرون خنکی هوا خورد به صورتم

چادرمو گرفتم ای تند تند راه رفتن

رفتم سر کوچه اینطرف و اونطرف نیگاه کردم  دیدم خبری نیس

ی دفعه گفتم نکنه سرویس رفته

دیدم اتوبوس داره میاد بدو رفتم کارت بلیت شارژ کردم سوار اتوبوس شدم

تازه نشسته بودم ی ایستگاه رد شد

دیدم ی وای سرویس داره میره طرف خونه

ایستگاه بعد پیاده شدم بدو رفتم اونطرف فلکه

انقده هوا خوووووووووووب بوووووووووووووووود

خلاصه هیچی اینجوریاس شدم مثل ملا نصرالدین 

بعد دیدیم یکی از همکارا پیاده داره میاد ی هاپو دنبالش

همکارمم ی خانوم 30 تا 35 هستش

خلاصه ی خنده بازاری بود

خیابون خلووووت خلوووووووووووت ها

منم همینجور خوشگل واستاده بودم کنار خیابون انگار نه انگار اون سگ هستش

هیچی بی توجهی بدتره از توجه کردن

همکارممو گفتم شما که میترسی نیگاش نکن دیگه

خلاصه سوار بر سرویس خوشگلمون شدیم و هی داشتیم میرفتیم بیمارستان

دقیق ی هفته بود از خونه بیرون نیومده بودم انقده برام بیرون عوض شده بوووووووود

خلااااااااااااصه

ی عکس گرفتم از بارونی بودن هوا

رفتیم بیمارستان

ساعت 7.04 بودش

هیچی درمانگاه درش بسته بود

یکی از همکارا تا منو دیدش بدو بدو امدش سمتم

ماچ ماچ کنان

دیگه ییکی یکی حمله کردن

نزدیک بود له بشم

همه بوس بوس بوس بوس

مسئول درمانگاه منو خو دیده بود توی مراسمش

خندش گرفته بود

اینا فک کرده بودن من رفتم سیاحتی جایی

هیچی دیگه انقده ماچم کردن

گفتن یوقت خبر ندی میخوای بری سفارشی چیزی

هیچی دیگه گفتم کی رفته مکه

من؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

گفتن اره

گفتم من خونمون بودم که

یکی از همکارا فامیلمو با حاج خانوم صدام میزنه

خلاصه رفتیم سر جامون نشستیم

مستفر شدیم که دیدم اووووووووووووه

دفترچه روی دفترچه نزدیک بود قلبم وایسته

یوقت دیدیم یکی از همکارای دیگه اومدش

نیشم تا بناگوش بااااااااااااااز شد

ای ذووووووووووووووووووقم کرد

خدایی هیچی

اخی ی خانوم جووووووووووون امده بودش همراه مامان و شوهرش

نگران روز اخر بارداریش بود امده بود میگفت نمیشه زیر میزی ندم؟؟؟

گفتم دکتر انتخاب کردی؟

گفت نه دکترم فقط بیمارستان خصوصیه

گفتم برو زایشگاه طبقه بالا ی معاینه کنه 

الان امدی اینجا ی اتفاقی بیفته مسئولیت گردن من میشه ها

خلاصه کلی حرف زدم بااهاش راضیش کردم بره طبقه بالا فقط هزینه بیمارستان بگیرن بدون زیرمیزی

وقتی شیفتم تموم شد مادرش و شوهرشو توی سالن دیدم

مادرش ی سیده خانوم بود

پیشونیمو بوسید گفت خدا خوشبختت کنه و سفید بخت بشی نوه ام دنیا امدش

شوکه شده بودم باورم نمیشد هنوز چهارساعت نبود

گفت رفتیم بالا گفتن خیلی وقته خوبی امدی بدو

گفتن میخواستیم بریم این قسمت پذیرش اصرار کرده

خلاصه هیچی اون سیده خانوم پیشونیمو بوسه بارون کرد گفت الهی فاطمه زهرا حاجتتو بده

گفتم ممنونم مادرجان 

گفت هرچی میخوای برم بگیرم برات بیام

گفتم مادرجان این حرفا چیه سرنمازت دعام کنی کافیه 

جعبه شیرینی بزور میخواست باز کنه 

گفتم نه مادر جان اینو با ی شاخه گل بده به دامادت ببره بالا سر خانومش 

همین محبتتو میرسونه مادرجان

اشک خوشحالی توی چشای مادر و داماد جمع شده بود دومین بچه بود اولین بچه بدلیل نادانی ماما متاسفانه در شکم مادر فوت شده بود

چقدر این مادر و داماد خوشحال بودن

الهی بحق این ماه عزیز همه خوشحال باشن و حاجتشونو بگیرن


دیگه خبر خیلی زیاده اما وقت نیس تعریف کنم

یادم بیاد پیوست میکنم به اینجا

  • ادم و حوا

نظرات (۲۱)

خانمم خوبی.?

پاسخ:
پاسخ: + صبح بخیر مراری جان
الان کمی بهترم فقط سرم بشدت سنگینی میکنه
  • مــ ـــادر بـــآنــ ـــو کــ♥ـــوچــولو
  • آهان اومدم اونجا....
    خیلی شهر قشنگیه
    سلام عزیزم خوبی؟
    منم محتاج دعاتم....
    خیلی خوش اومدی ب وبم....
    خوش حال میشم مهمون دائمی خونمون بشی

    پاسخ:
    پاسخ:
    سلام گیلاسی
    وبتو زیر رو کردم عروس خانوم 11 اردیبهشت
    منو یادت نره ها
  • مــ ـــادر بـــآنــ ـــو کــ♥ـــوچــولو
  • دوباره هم بیاین خوشحال میشیم...


    پاسخ:
    پاسخ:
    ان شالله زنده باشیم میایم
  • مــ ـــادر بـــآنــ ـــو کــ♥ـــوچــولو
  • خب عوض شد دیگه....
    شدم مــ ـــادر بـــآنــ ـــو کــ♥ـــوچــولو....
    ممنون بهار خانومی....
  • مــ ـــادر بـــآنــ ـــو کــ♥ـــوچــولو
  • به امید نشستند سر سفره عقد با بهترین مرد....ایشالا
    نگران نباش نازگل

    پاسخ:
    پاسخ:
    الهی امین ان شالله خوشبختی تموم و دختر پسرا و عاقبت بخیری هممون


    *سلام خانومی
    وا اتفاقا الان میخواستم بیام بگم چرا سرباز کوچولو؟
    این پری دریایی که دخمل خوشگله اس
    ان شالله بوقتش بیاد تو بغلت خانومی
  • مــ ـــادر بـــآنــ ـــو کــ♥ـــوچــولو
  • به به خانوم کارمند....
    ای خدا چه ذوقی داشتن اون خونواده تو اون لحظه بخاطر کار خوبه تو....
    خدا خیرت بده بانو

    پاسخ:
    پاسخ:
    کارمند؟؟؟؟
    من کارمند نیستم خانومی
    وای مامانی نمیدونی چقده ذوووووووووق کرده بودن
    اون جعبه شیرینی میخواستن بزور بازکنن و بدن به من
    و
  • ساغر 1 دختر ورنا
  • محض تاکید این کامنت مال جدید ترین پستت بود نه این پست

    پاسخ:
    پاسخ:
    اوهوم متوجه شدم خانومی
  • ساغر 1 دختر ورنا
  • عزیزم هیچ چیز خوبی بدون صبر و سختی به دست نمیاد

    من مطمئنم خدا اون چیزی رو که به صلاحت هست به موقع اش بهت میده خانومی

    یه کم شاد تر و امیدوار تر باش عزیز دلم

    پاسخ:
    پاسخ:
    صبر میکنم نمیگم صبر نمیکنم
    الهی آمین
    حتما خدا کمکتون میکنه بهار جوووووووووووووووووووووونم

    پاسخ:
    پاسخ:
    ان شالله
    برامون دعا کنین خیلی خیلی ها

    بهار واقعا نترسیدی دختر
    من اگه به جای تو بودم تا میتونستم میدویدم

    مکه نرفته حاجی هم شدی حاج خانوم زیارت قبول خخخخ

    خب دیگه برو حال کن که حاجتتو گرفتی
    دل یه مادر و ژدرو شاد کردی خدا هم شادت میکنه

    پاسخ:
    پاسخ:
    نه بابا از سرویس میموندم کجا میرفتم کله صبح اخه
    اره حاج خانومم کلا
    همه بهم میگن حاج خانوم جاجیه خانوم
    وای اونا رو بگووووووووو چقده خوشحال شده بودن
  • مریم گل نازه منه
  • کارم نوشتن مشقامه امروز درسمون غ بود

    پاسخ:
    پاسخ:
    مشق چی داری؟؟؟؟؟
    ی نمیترسی تنهایی؟؟؟
    لولو میاد میخورتت ها
  • مریم گل نازه منه
  • اگه الان میخوای بنویسی من برم دوباره بیام؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/

    پاسخ:
    پاسخ:
    درس زیاد داری برو بعدش بیا؟؟؟
    نمیدونم خو
    من چمیدونم چه خبره اونجا
  • مریم گل نازه منه
  • واقعا دوست داری خواهرزاده بمیره؟؟؟؟

    زود بگو ببینم تا اینترنت قطع نشده

    پاسخ:
    پاسخ:
    از خنده اره
    ولی اونجور دیگه نه
    میخوای بری؟
    کار داری؟
  • مریم گل نازه منه
  • نه خیرم ماله خودم بهتر تره خخخخخ

    پاسخ:
    پاسخ: بنویسم ی پست بلند و بالا

    ی صفحه شکلک اماده کن بگم و بخندیم
  • مریم گل نازه منه
  • وای بهار اونجا هوا چطوره
    اینجا رعد و برق میزنه در حد چی...........
    من میتلسم خاله

    پاسخ:
    پاسخ:
    اینجا افتابی افتابی


    بدونی چیکار کردم امروز میمیری از خنده
  • مریم گل نازه منه
  • بعله خو الان دوباره خسته نباشی خخخخخخخخخ

    پاسخ:
    پاسخ:
    خداقوت خانووووووووم

    + خوب کاری کردی خخخخخ مال من خوبه مگه نه؟؟؟
  • مریم گل نازه منه
  • بهار نکنه خسته ای و حال نداری هان؟؟
    اگه خسته نیستی چرا تندی جواب نمیدی

    پاسخ:
    پاسخ:
    نه بابا
    دشمنم خسته باشه الهی
    چون رفتم ی جایی چشام باز شه
  • مریم گل نازه منه
  • به به دوباره میبینم ارواح اومدن و 3 نفر آن هستن خخخخخخخ

    پاسخ:
    پاسخ:
    خرزو امده مریم گل ناز منه
    اسمتو درست کن
  • مریم گل نازه منه
  • و علیکم
    عصر جناب عالی هم بخیر

    من چون زود اومدم این پست نبود خخخخ

    پاسخ:
    پاسخ:
    سلام خانوم
    خوبی؟؟؟
    چرا بودش اولین نظر گذاشتی من اینو گذاشتم
    ههههه
    اللهم صل الله محمد و آل محمد و عجل فرجهم
    اللهم صل الله محمد و آل محمد و عجل فرجهم
    اللهم صل الله محمد و آل محمد و عجل فرجهم
    اللهم صل الله محمد و آل محمد و عجل فرجهم
    اللهم صل الله محمد و آل محمد و عجل فرجهم

    پاسخ:
    پاسخ:
    سلااااااااااااااااااااااااام
    عصر همگی بخیر