.

.

.

اینجا ما هستیم و خدامون

-----------------------------
با قراردادن این عکس
به عنوان
عکس پروفایل وبلاگتان
به جمع ما بپیوندید
+عشق

http://nomovement.blog.ir/

یادش بخیر

شنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۳، ۰۶:۴۸ ق.ظ
ی زمانی بود

این ماژیک و این حرفا نبود

تخته های سبز رنگ و مشکی بود توی مدارس

با گچ رنگی

چ ذوقی میکردیم ها

وقتی میرفتیم پای تخته گچمون تموم میشد

میخواستیم از بالای تخته گچ جدید برداریم 

تازه اینا هیچ

خونمون ی تانک 12هزار لیتری داشتیم ی گوشه زیر زمین افتاده بود توش پر نفت بود

میرفتیم اون مثل تخته فرض میکردیم

میرفتیم چند تا از اون گچ میخریدیم ریاضی تمرین میکردیم روی تانک نفت خونمون

حالا بچه های تخته وایت برد دارن و ماژیک و اووووووووووووه بگیر تا تب لت و لپ تاب

کلا ما خوش تر بودیم از این زمان ها

تازنگ میخورد هممون میریختیم تو حیاط

دنبال هم دویدن

اخرش زنگ تفریح میخورد همه سمت ابخوری ها

خدا نکنه یکی سر کلاس گشنش میشد ی خیار یواشکی توی کلاس میخوردش

ی بوی خیار میپیچید که خدا میدونه

  • ادم و حوا

نظرات (۱۴)

درسته دانشجویم ولی دیگه از گچ و تخته سیاه خبری نیست که
الان وایتبرده
چند سال دیگه مجازی میشه خووووووو

پاسخ:
پاسخ:
مجازی بشه بدرد نمیخوره دیگه
نه استادی هست اذیتش کنیم
نه همکلاسی هست
همش میشه خونه نشینی
سلام این گچ ها یک حُسن خوب هم داشت اینبود که معلم وقتی عصبانی میشد از دست یک دانش آموز، اون گچ رو تو دستش خورد
میکرد و عصبانیتشو با خُرد کردن کچ تو مشتش عصبانیتشو خالی میکرد! الان معلم ها نمیدونن چه جوری عصبانیتشون رو
کجا خالی کنند!؟ بیچاره دانش آموزهای این دوره!
البته تو مدرسه ی پسرها هم معلم ها می اومدند گچ رو مستقیما بطرف هدف (دانش آموز ) پرت میکردند و عصبانتیشون
اینجوری تخلیه میکردند! البته حُسن های
دیگه هم داره که بعداً میام میگم! البته با اجازه ی شما!ممنون

پاسخ:
پاسخ:
ای گفتی یادش بخیر
منتظر بقیش هستم

دورانی بود برا خودش این مدرسه رفتن
زنگ های تفریح کوتاه
بدوبدو کردن ها
خوراکی های دورهمی


ی دوست داشتم اسمش زهرا بود
اقا این بی انصاف مامانش کیک و شیرینی و نون قندی درست میکرد
مامان ما هم میرفت نون سنگک میخرید
همیشه سر این دو قضیه ما دعوا میکردیم
آخی.چه روزایی بود.یادش بخیر.من عاشق گچ بازی بوودم
یادمه یه بار معلممون منو گذاشت اسم بچه هارو که شلوغ میکردن بنویسم.خودش داشت برگه صحیح میکرد.
بعد خودم وایساده بودم واسه بچه ها آلوچه پرت میکردم دورهمی میخوردیم
یه همچین نماینده بداخلاقی بودم

پاسخ:
پاسخ:
چه مبصر باحالی بودی بهار
گچ بازی رو خوب امدی
تا میومدیم ی چیزی بنویسیم یهو ناظممون پیداش میشد میگفت مال بیت الماله چیکار میکنید و این حرفا
وای یادش بخیر دلم تنگ شد خوووووووووووو

پاسخ:
پاسخ:
خوبه دانشجویی ها
بازم همون دوران دوری
ما که تموم کردیم بیکاریمو بگو
عزیزم روزت مبارک

پاسخ:
پاسخ:
روزت مباررررررررررررک خانومی
همیشه زنگ اخری با دوستام یواشکی اون گچایی رو که مونده بودن و البته خیلی هم کوچولو بودن چون معلممون بزرگاشو بر میداشت رو کش میرفتیم و هر کی رنگای بیشتری داشت یه پزی میداد که انگار همه ی دنیا رو بهش دادن( البته من بچه ی خوبی بودم ها منو قاطی دوستام نکنین فقط بعضی وقتا شیطونیم گل میکرد)

پاسخ:
پاسخ:
واقعا ما دهه شصتی ها دهه خوبی داشتیم وای به این دهه نودی ها و هشتادی ها و هفتادی ها
هیچی ندیدن
یادمه بابام تو خونه کلاس خصوصی داشت,ای حال میکردم با این گچا
واقعا چه روزگاری داشتیم

پاسخ:
پاسخ:
ای یادش بخیرررررررررر
هوووووووووووووووووووووووووم

پاسخ:
پاسخ:
یادش بخیرررررررررررررررررررررررر عجب روزای بود
چه جالب!
کامنتام ثبت میشه!

پاسخ:
پاسخ:
هیستوری رو پاک کردی؟؟؟
اره امروز همش ثبت شده اما قلبنی ها هیچی نداشتم ازت
ای گفتی،واقعا یادش بخیر

پاسخ:
پاسخ:
هاناجان شما خاطره نداری؟
آبکی شدن بچه ها والا!

پاسخ:
پاسخ:
بچه ننه
بی مسئولیت
ترسو
قهروک
مامور آبخوریو بگوووووووو...
همیشه هم جوگیرررر
زنگ که میخورد نمیذاشت آب بخوریم!
ای وای شعار هفته سر صف! ورزش!
نیمکتای چوووووووووبی سه نفری!

پاسخ:
پاسخ:
از جلووووووووو نظام
الله اکبر خامنه ای رهبر
اون اهنگای ورزش بگوووووو
منم ریزه پیزه بین صف گم میشدم
چه روزای بود
نیمکتای که لباسمونو نخ کش میکرد نمیگفتیم چرا اینجوری
بچه های حالا ناخنت بهشون میخوره داد و بیداد راه مینذازن
واقعا یادش بخیر...
ما معلمامون از کلاس که میرفتن بیرون لباساشون گچی بود!
معلمای حالا، همچین تمیز و اوتوکشیده...
تااااااااازه تخته پاک کن رو نگفتی!
میشستیمش میاوردیم تخته رو پاک میکردیم، خشک که میشد میدیدیم چه گندی زدیم به تخته هه!

پاسخ:
پاسخ:
اره میگفتیم به به چقده تمیز شده
اما وقتی تازه خشک میشد میدیدیم فاتحه تخته رو خوندیم
عجب روزای بود
  • زندگی با طعم خوشبختی
  • اخی یادش بخیر

    پاسخ:
    پاسخ:
    خاطره باید بگیم دیگه

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی