من و دیشب
سه شنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۳، ۰۴:۴۴ ق.ظ
سلام
صبح بخیر
دیشب تا رسیدم رو تخت هیچی نفهمیدم
از خواب پریدم
گوشی زنگ میخورد
فک کردم قول وقرارمونه و اذان صبحه و قرار با هم نماز حاجت بخونیم
اما گیج بودم
صدایم را نمیشنید میگفت اس کنم
ساعت گوشی رو بزور نیگاه کردم
ساعت 2.11 دقیقه
دیگر هرچی اس دادم جوابی نرسید
من موندم ی دنیا فکرای که نمیخواستم با فکرش استرس بیاد توی ذهنم
و تا صبح از این شونه به اون شونه
و غلت زدن روی تخت
* خدایا تو که میدانی چه میخواهم میشود میسر کنی؟
- ۹۳/۰۱/۲۶