.

.

.

اینجا ما هستیم و خدامون

-----------------------------
با قراردادن این عکس
به عنوان
عکس پروفایل وبلاگتان
به جمع ما بپیوندید
+عشق

http://nomovement.blog.ir/

ماجرا دوروزه من

يكشنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۳، ۰۴:۰۷ ق.ظ
من همیشه شب تولدم بیمارستان شیفت بودم

پس جمعه عصر ساعت 4 ذاهی بیمارستان شدم تا 12 شب

خلاصه هیچی دیگه

با خبر مولار و جاودانگیش انقده ذوق داشتم که خدا میدونه

شب میخواستم برگردم خونه

ی نم نم بارون 

ی باد خنکی پشتمو وازش میکرد

خوشحال بودم بعنوان هدیه از خداوند بارون قبول کردمو امدم خونه

زنگ زدم به اقایی

دلم باز بشه

بغض گلومو گرفته بود هی قورتش میدادم هی قورتش میدادم

اخرش که قط کردم امدم خونه

وسوسه بودم که خبر بدم تولدمو اما بازم گفتم نه فرداصبح خبر میدم

تا 1.5 اینا که همش حرف و تلفن این حرفا

اخرش انقده گریه کردم که خدا میدونه

سرحرفای الکی همدگیر خوب ناراحت کردیم

نصف شب همه خواب

ی احمق امده بود دستشو گذاشته بود روی زنگ حیاط

اخرش رفتن کسی بود

ای داغ کرده بودم

ولی حال کردما

نصف شب اهنگ تولد و زنگ درحیاط

هیچی دیگه خوابم نبرد

بماند اون شب اصلا نخوابیدم

باز صبح همینطور کله سحری یکی از همسایه ها حالش بد میشه میان زنگ میزننو  مامان میبرن خونشون

خلاصه ما هم چشمتون روز بد نبینه

دیشب چون نبودیم سیاه لشگر خونه ما مهمونی بودن

امدیم اشپز خونه ظرفا رو شستیم 

بعد ی لیوان چایی خوردم

رفتم ارایشگاه موهامو کوتاه کردم موهای تا کمرمو همرو کوتاه کرد

اولین قیچی که خورد با بسم الله

گفت مبارکت باشه ان شالله برا عروسیت 

گفتم آلهی امین تو دلم گفتما

بعدم رفتم دندونپزشکی روکش دندونم اذیت میکرد کوتاه کردن

بعدم امدم خونه ناهار و باز کوزت بازی

عصر بچه داداش امده بود ی شمع از خونمون پیدا کرده روشن کرده هی میگفت فوت کن

انقده بدش میاد بگم عروس شی الهی

شمع روشن کرد میخواستم فوت کنم

گفتم ان شالله فردا عروسی عارف

اقا اینم روشن کردش گفتش ان شالله پس فردا عروسی عمه بهار منم که عروس نمیشم

همه زدیم زیر خنده

اذان دادن پاشدم نماز بخونم نماز مغرب به سلامش که رسیدم اشکام سرازیر شدن

نمیدونم این چه حالتیه و چرا اینجوری شدم 

هیچی شب همه رفتن مهمونی 

ما هم امدیم نشستیم پای نت تا 12 شب

ممنونم ازتون با تبریکاتون

ان شالله همگی عاقبت بخیر وشاد باشیم

  • ادم و حوا

نظرات (۵)

  • مامان دوفرشته
  • سلام عزیزم
    تولدت مبارزک
    ایشالله عروسیت

    پاسخ:
    پاسخ:
    سلام خانومی
    ممنونم خانومی
    ان شالله
  • بانوی بارانی
  • موهات مبارک

    پاسخ:
    پاسخ:
    مرسی خانومی
  • دلارام مهربون
  • عزیزم تولدت مبارک باشه... ایشالله کیک عروسیت رو بخوریم

    پاسخ:
    پاسخ:
    مرررررررررررررررررررررسی
    ان شالله
    بهارخانومی جون... من برا پست تولدت چندتا کامنت دادده بودم کووووشن؟!
    تایید نکردی یا ثبت نشده؟!

    پاسخ:
    پاسخ:
    سلام خانومی همیناس که تایید کردم
    سلام علیکم بهار خانوم
    دختر کوچوله یه روزه

    پاسخ:
    پاسخ:
    سلام مریم خانوم گل و گلاب
    24 سال و ی روز[نشخند]

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی