چادر
یادم میامد
کوچک که بودم چادر مادرمو مینداختم سرم
همیشه میخوردم زمین
اولین چادری که برام دوختن
چادر جشن تکلیفم بود
بقدری عاشق اون چادرم بودم که خدا میدونه
تا اول راهنمایی
همسایه ای داشتیم که خیلی دوستش داشتم
چادری از مادر خودش که سبک بود برایم کوتاه کرد و کش انداخت
سرم کردم چادری که انقده سرم کردم که رنگش به سرخی رسید
اخرش هم پاره شد
دیگر چادری نداشتم تا دوم دبیرستان
که ی چادر مشکی گلدار از کربلا همسایمون اورده بود برام
اونو دوختم امدم سرم بذارم داداشم برگشت گفت اینو سرت نکنی بهتره
ولی بخاطر اینکه فرم مدرسه رو ابی نفتی کرده بودن من همون چادر نازک ترجیح دادم و پوشیدم
انقده با افتخار چادرمو گرفته بودم که
مامانم چادری که خودش داشت داد بهم
منم تهشو کوتاه کردم و سرم کردم
از دوم دبیرستان بطور رسمی چادر میذاشتم
فقط وقتی توی فامیل خودمون بودیم مانتو شلوار سنگین میپوشیدیم که از پیش دانشگاهی کلا چادر نذاشتم کنار
حتی وقتی عروسی ها چادرم سرم بود
از اون زمان دیگه همه چی برام عوض شد
چادر به دید ی حفاظ سرم کردم
بخاطر امنیتی که بهم میداد
- ۹۳/۰۱/۰۷