اولین شیفت 93
اما دلم میگفت نمیخواد بری
حوصله داریا
اما خودم راضی نیستم بعد از 5 ماه دوری از بیمارستان
خودمو کنار بکشم خودمو تنبل کنم
بخاطر کار توی مطب و سختگیری های دکتر متاسفانه خودم استعفا دادم
احساس کردم دارم پیشش حقیر جلوه داده میشم حکم نوکری بهم دست داده بود
اما احساسمو قوی کردم و محکم جلوش واستادم و 5 ماه تحمل کردم
تا زمانی که دهانش رو روی بد کلمه های مانور میداد
تصمیم گرفتم بدلایلی همه رو بذارم کنار و شخصیت قویمو بردارم و دِفرار
هنوز حقوق اسفند ماه نگرفتم و دکتر رفتن مسافرت
نتونستم ببخشمش دلم صاف نشد ازش
خیلی دلخور شدم واگذارش کردم بخدا بخاطر همه کارای که در حقم کرد و حقم نبود
متاسفم برای این ادمای که فقط حضورشون گند میزنه به زندگی ادم
خوشحالم که سال جدیدمو تصمیم نو گرفتم
و اینک دوباره میرم بیمارستان
درسته که یکمی سخته شرایطش و بیمه ندارم
اما محیطشو دوس دارم ادمای کنارت هستن از جنس خودت امسال میشه سال چهارمی که اونجا مشغول بکارم
ادم خوشبخت ادمی که با لذت کار کنه
من خوشبختم
چون کسانی رو دارم مثل اقاییم
که مشوق تک تک لحظاتمه همیشه کنارمه و مثل ی بلور نشکن کنارمه
چرا بلور نشکن؟؟؟؟ چون شفاف و ساده اس و نکشن چون قوی و محکمه و نمیکشنه
بلور نشکن من
وجودت باعث افتخارمه
خوشحالم که هستی
عیدی اقایی بهم پول نقد بود
چقده عقده بازی دراوردم چقده ناز کردم چقده گریه کردم از شوق
چقده عیدی گرفتن حس قشنگیه
*خوشحالم که سال 93 شیرین شده از وجود تو
- ۹۳/۰۱/۰۳
انشالله شرایط بهتری پیش رو داشته باشی