عجین شده
يكشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۲، ۰۶:۳۲ ب.ظ
صفحه رو باز میکنم
کسی پشت صفحه نیس
اما اشکام دونه دونه میریزن پایین
من از این صفحه چی میخوام؟؟؟؟
جز صحبتای کسی که ارومم کنه
اهنگ وبلاگ پلی شده مثل همیشه ته چین گره های تابلوفرش
گره های محکمی که از شدت درد به تابلو میزنم
گره اول با رنگ 1
گره دوم با رنگ 1
گره.......
گره......
تا گره 330 با رنگ 23
ی رج دیگه تموم شد و ی الماچ و سه پود
دفه اروم بزن سه پودت پاره نشه
رج بعدی رو از سر میگیرم و شروع میکنم
با گره گره تابلو عکسش به خاطرم و حرفاش تو گوشم و نفساش توی قلبم زنده میشه
من همینجام
همین نزدیکی
کمی انطرف تر از تو
عجیب هوایی شده بوی امدنت را به رخم میکشد
این صفحه بی جان مرا عجیب جان داد
این صفحه خاطرات زندگی شد
* دلم عجیب گرفته و فکَم بشدت درد میکنه
- ۹۲/۱۲/۱۱