کمی حرف دل
اما با معاینه جراح لثه گفت دوروز دیگه این جراحی شما کار زیاد داره سعی میکنم اول وقت بهت نوبت بدن چون یکمی زمان میبره وقتی از منشی هزینشو پرسیدم دیدم انگاری با ی کسی که گنج قارون داره نرخ میده لب و لوچه ام افتاد پایین
بعد از این همه درد کشیدن بقول معروف پول بده و خفه شو اصطلاحیه که توی شهرمون بکار برده میشه
کاش قدری دکترا حال این مریضا خبر داشتن که طرف چقد حقوق میگیره که شما انقده نرخ میدین تازه ی منت گذاشتن سرم که اره ویزیت نگرفتیم
حالا ما که ی نیمچه دستمون توی جیبمون میره
وقتی نرخشو برای چنددونه بخیه که قراره روی لثه بزنن بهمون گفتن مامانم رو بهم کرد فقط تونستم ی لبخند بزنم و سکوت کنم
توی راهم رفتیم ی مقنعه مشکی بخریم که پارچش 10 تومن میشد که جنسشم جالب نبود منصرف شدم و گفتم همون شال مشکیمو سرم میکنم با این اوضاع هیچی نمیشه خرید
از کنار عطاری رد میشدیم گفتم بریم ی چندتایی بذر فلفل دلمه ای بخریم ناقابل شاید بیست تا دونه نشه شد 2تومن
سبزی خوردن که خواستیم ی کیلو خریدیم ناقابل 3 تومن شد
هیچی دیگه کم کم ادما باید غصه بخورن و بزرگ بشن تا غذا
میترسم فردا بگن برای نفس کشیدنت باید پول بدی
کاش قدری منصفانه تر زندگی کنیم کار میکنیم که ارامش داشته باشیم نه که ارامش بدیم پول تحویل بگیرم
درسته کاری ازمون برنمیاد اما اگر کاری نیس برای طرف مقابلمون بکنیم دعا که میتونیم بکنیم
انوقت ی ادمیزاد میخواد کار کنه پول عرق و زحمتکشیشو میخوان بدن جونشون بالا میاد
خلاصه که هیچی دست خالی و نگرانتر از همیشه به خونه برگشتم
و رفتم تو اشپزخونه خودمو سرگرم کردم
خیلی دلم گرفته خیلی زیاد
*اهنگ وبلاگمو خیلی دوس دارم بدجوری منو یاد خوشی هام میندازه
عکس اتاقمو بخاطر چند تا از دوستای گذاشتم که ندیدن اتاقم نارمزتبه دیگه بیشتر وقتها اینجوریه این هفته که کلا دست بهش نزدم در اینده نزدیک قراره مرتب مرتب بشه
*خدایا هوامونو داشته باش تا زمانی که زنده ایم جلوی هیچ کسی جز خودت دستمون بسمتشون نره
الهی آمین
- ۹۲/۱۲/۱۰
خدا ب آنچهـ که دارید برکت بده بانو
شما ک همیشه در حال کار و کوشش هستی
خدایا بهــــــــــــــــــــــــــــــــــارم رو به خودت سپردم ها
هواشو داشته باش