گزارشی از خونه ما
پنجشنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۲، ۰۳:۴۵ ب.ظ
بوی عطر برنج خونه رو پر کرده
مامان رفته خونه بی بی یکی از اون حلواهای خوشمزه رو درست کنه تا دختراب عمه بتونن هنرنمایی کنن
من و بابا خونه موندیم چون احساس کردیم رفتنمان برای شام قدری سنگین خواهد شد
پس لازم دونستیم شام خونه خودمون بخوریم و بعد رهسپار خونه بی بی بشیم
بله اینجا پای کرسی نشستم قدری بخاطر اسپری زدن دندانمان دردش تحمل کننده تر شده و نشستیم گزارش مینویسیم
بوی برنج و عطرش بدجوری ضعف توی دلم انداخته
بعد از چهار روز هیچی نخوردن ضعف کردنام عادی شده
همینجور که وقتی داشتن بی حسی دندونمو میزدن تا برای عصب کشی اماده بشه
شروع کردم به لزر افتادن دستام بشدت میلرزید نمیدونم از استرس بود اونجوری شده بودم
- ۹۲/۱۲/۰۸