جلسه اول آموزش تابلو فرش
دوشنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۲، ۱۰:۱۴ ق.ظ
صبح از خواب پریدم
بیشتر کابوس بود چنان لرزی به تنم افتاده بود که خدامیدونه
در همین حین ی پیام برام امدش که کلی انرژی گرفتم
اما اون لرز به تن داشتم هنوز باورم نبود که کابوس بوده و تموم شده
حتی دلم نیومد بلند شم ی دوش بگیرم
مستقیم رفتم اشپزخونه کارای خونه رو کردم و اماده شدم برم اموزش
ساعتای 9.5 بود
برای آموزش تابلو فرش علاقه زیادی داشتم ی حامی میخواستم ی پشتیبان
که خدا روشکر مثل همیشه داشتم
حتی وقتی اولین گره زدم دلم روشنی میداد که میتونم ی استاد کار باشم
به امید اون روز ان شالله
تونستم و دستم راه افتاد ی رج کامل بافتم
کمی سختم بود که دست چپ و راستمو عوض کنم
اما شد
من میتونم تا ساعتای 12 ی اس امد
جواب دادم دوباره چند دقیقه بعد ی پیام دوباره
خیلی محکم تر گره میزدم
تا رجم تموم شد و پاشدم و خدافظی امدم خونه
- ۹۲/۱۱/۰۷