.

.

.

اینجا ما هستیم و خدامون

-----------------------------
با قراردادن این عکس
به عنوان
عکس پروفایل وبلاگتان
به جمع ما بپیوندید
+عشق

http://nomovement.blog.ir/

یادی از گذشته

شنبه, ۷ دی ۱۳۹۲، ۰۷:۵۳ ب.ظ
سلام

نمیدونم چی شد که این مطلب دارم میذارم 

اما باید بنویسم تا کمی این مغز کوچولوم جا باز کنه برای اطلاعات بعدی

تو جمع که میشد همیشه ی جوری رفتار میکردم که رفتارم باعث سرزنش نشه

یا توی جمع توی جمع خانوما منظورمه ها وقتی ناراحتی و کدورتی بین جمع بود ی کاری میکردم که همه بزنن زیر خنده

یا توی بزم شادی و عروسی یکی از مهارتام این بود که همه رو بحرف بیارم و نظرشون بگن

یادم میاد توی جمع مدرسه که میشد حرف نماز جمعه میشد اسم من همیشه اول بود بعنوان سرپرست اسممو مینوشتن نه که خودم بخوام اونجا سنی نداشتما اما مدیرمون خ مقدم خیلی خیلی بهم افتخار میکرد همچنین الان گاهی وقتها که میبینمش پیشونیمو میبوسه و میگه سفید بخت بشی

ی ناظم داشتیم خانوم آذر فامیلش بود میگفت بهم ملاباجی (به مداح توی شهرمون میگن ملاباجی)چون توی سرویس تا زمانی که میرسیدیم مسجد جامع کلی صلوات و شعر صلوات میخوندم 

ی جورایی رو اسمم موندش ملاباجی

خلاصه از سال سوم ابتدایی به طور کامل عهده اسم نوشتن برای نماز جمعه با من شد 

روزای دیگر درست موقع اذان ظهر که میشد بدو از سرکلاس صدام میزدن بیا اذان و اقامه بگو

خلاصه ماجرا داشتیم ها

هر مراسمی که بود منو میگفتن از سرود بگیر تا هرچیزه دیگه اما هیچوفت نرفتم که مجری برنامه باشم 

دوس نداشتم صدام توی مدرسه بپیچه و خدانکرده صدامو نامحرمی که بیرون از مدرسه داره از کنار دیوار میگذره بشنوه

ولی هرجا تخقیق و کنفرانس و ارائه درس بود نفر اول بودم بدون حتی خوندن کتاب و مقاله

هرچی میشد اسم من سر زبون بود

همه اینا رو گفتم که بگم شاید دختر ساده ای باشم اما اعتماد بنفسم زیاده و حاضرم همه سختی ها رو به جونم بخرم 

الانم موقع دعا که میشه همه به من نیگاه میکنن

تا میام بگم اخه منم ادمم و اشتباه دارم تا شما خودتون نخواید بخونین چیزی یاد نمیگیرین اما بازم میگن تو بخون

جدیدا واسطه شدم و بعد از ی اتفاق قول دادم هر کاری باشه میکنم حتی اگر هیچ کس شرکت نکنه ختم بذارم الان که چون به نت زیاد دسترسی ندارم با گوشی چندتایی اس میدم که شرکت کنن و بعد میام خونه توی نت میذارم

چندوقتیه احساس میکنم رشته ای که خوندم بیهوده برام بوده و هیچ استفاده ای ازش نکردم کلی کنفرانس دادم و تحقیق نوشتم چقد دنبال سرچ مطلب بودم اما الان چیزی جز ی مدرک ازش نمونده

الان میدونم خیلی پراکنده نوشتم اما حتما اصلاحش میکنم و درست مینویسم

  • ادم و حوا

نظرات (۲)

  • زندگی با طعم خوشبختی
  • این خیلی خوبه که اعتماد ه نفس بالا داری
    مواظبش باش
    ماشالله همش فعال بودیا...مرحبا دوستم...
    احتمالا چون طبق رشته شاغل نشدی این حس بوجود اومده و فک کنم اکثرا اینطورن ...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی