بعد ارامش ی طوفان شد
شنبه, ۷ دی ۱۳۹۲، ۱۱:۳۱ ق.ظ
دیشب امدیم بخوابیم
داشتیم چند تا اس میدادیم با اقایی
حرف میزدیم
ی حرفا میزد من مونده بودم گیج که جرا این حرفا میزنه
خلاصه
دیگه قرار شد بخوابیم
چندتا اس دادیم
دیگه جواب دادم و جوابی بهم نرسید تک زدم بازم خبری نشد
یهو ی صدای داد و هواری امد
درست شنیده بودم از کوچه بود
اصلا نمیتونم توی سر وصدا خودمو کنترل کنم
صبح فهمیدم دعوا شده توی کوچمون
* خدایا آرامش رو به همه زندگی ها ببخش
- ۹۲/۱۰/۰۷