Unknown
پنجشنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۲، ۰۶:۲۹ ب.ظ
روحیم بشدت بهم ریخته
امدم بیمارستان سر شیفت
انگار توی زندون امدم
کم مونده بزنم زیر گریه
*برای برادر عزیز آقایی دعا کنین
* همکارم فاطمه رو تا دیدم با هم زدیم زیر گریه گفتم ماجرا رو باورش نمیشد منو میزد و میگفت شوخی نکن
- ۹۲/۰۹/۲۱