ی جمعه
جمعه, ۱۵ آذر ۱۳۹۲، ۰۵:۴۲ ق.ظ
سلام ی روز بارونی
ی بهارخوابالو
پیش بسوی دعا و زیارت عاشورا و سوره جمعه
با شیطون وجودم رو لعنت فرستادم و برخواستم
ی بارون هوا رو اساسی عوض کرده بود
رسیدیم و دعا خونده شد و ی صبحونه خوردیم
و در راه برگشت ی خورشید وسط آسمون طلا گرفته بود زمین
و اینک من ماندم و کلی کارهای مانده و پستهای که توی دلم فقط ارسال شدن
- ۹۲/۰۹/۱۵