دلم تنگه
جمعه, ۱ آذر ۱۳۹۲، ۱۰:۱۵ ق.ظ
میون خواب و بیداری
بهم گفتی دوستم داری
نمیدونم چطوری حرفای نگفتمو بنویسم شاید رمزی بنویسم
شاید ننویسم
شاید نوشتم نظر بستم
نمیدانم نمیدانم
نه خسته ام نه نامید و نه دل شکسته
تنها چیزی که کمبودش را حس میکنم تو هستی
وجودت زندگیم را روشنتر کرده
میدانی که میدانم تو مرز همه احساسم
با وجود تو پررنگم
با نبود تو دلتنگم
حرف بسیار دارم
حرفا روی مخم رژه میرن اما نمیتونم بزبون بیارم
چشمانم را روی هم میگذارم تا لحظه ای خاطرت با من همنشین شود
دلم را میسپارم به دلت
تا کمتر بهانه گیری کنم
این روزها دلم بارانی نیست
باراانی حضور تو
بیا که تاب دلم بی تاب شد
دلم مژده دیدار تو را میخواد
- ۹۲/۰۹/۰۱