مجازیِ حقیقی
خیلیا دوست شدن
خیلیا از هم دلخور شدن
خیلیا شماره گرفتن و شماره میدن
خیلی ها همدیگر میبینن
خیلی ها توی یاهو اد میکنن
خیلیا کسانی که اد کردن ایگنور میکنن و دیلت میکنن
خلاصه هرکس ی جوری توی مجازی دنبال دنیای واقعی میگرده
همه اینارو گفتم که چون دیدم تو وبلاگا نوشته میشه
اما این دوستی زمانی معنا پیدا میکنه که با همدیگه روبرو بشیم وتعامل داشته باشی
حالا به هر نحوی که شده
مثل مهربانو که در حسینیه همدیگر دیدیم
مثل گندم عزیزو دختر گلش ستایش که در امامزاده همدیگر دیدیم
مثل مریم که جویای احوال میشه
مثل سمانه که سختی هاشو میبینی و فقط میتونی سکوت کنی
مثل نیلوفر که تازگی دنبال کارای جشن و عروسیشه
مثل زهرا که کارای دانشگاهشو انجام میده
مثل منیره که درس میخونه و میخواد اونی بشه که دلش میخواد و اعتماد بنفس داشته باشه
مثل بانو که روزمرگیشو میاد طنز مینویسه
خیلی های دیگه
منم امدم به این دنیای مجازی که بال و پر بگیرم بنویسم رشد کنم از غم و شادی نوشتم از همه چی نوشتم از تجربه هام از سختی هام از خوشی هام همه و همه
و بعضی وقتها غمهامو کوچیک کردم تا باعث ناراحتی دیگران نشه
اولین خواننده وبلاگمون همون آقایی بود یعنی ی جورایی باعث و بانی وبلاگمون شد
و حالا اگر کدورت و ناراحتی از من دیدید بزرگواری کنین و ببخشین
* خداشکرت
- ۹۲/۰۷/۱۹