.

.

.

اینجا ما هستیم و خدامون

-----------------------------
با قراردادن این عکس
به عنوان
عکس پروفایل وبلاگتان
به جمع ما بپیوندید
+عشق

http://nomovement.blog.ir/

از عروسی برگشتم

پنجشنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۲، ۰۹:۴۷ ب.ظ
بسم الله

سلام

امروز چه ماجراهای که نکشیدم برای عروسی رفتن

اول حموم رفتن

اب قط بود تا آ وصل شد

باز فشارش کم بودو آبگرمکن گرم نمیشد

بعد حالا یکم آی فشارش خوب شده بود

باز قط وصل دوش درست نبود

کلا ی دوش گرفتن من از صبح رسید به ساعت 3 بعدازظهر

ی دوش گرفتم بالاخره

امدم نمازمو خوندم

نشستم به این که ی طرحی رو ناخن پیاده کنم طراحی ناخن

شروع کردم به کشیدن

یهو ی کفشدوزک از نقاشی نصف و نیمه من درامدش

نیم ساعت بعدش پاک کردم 

ی طرح دیگه پیاده کردم باز پاک کردم

دیگه استون کشیدم و هیچ اثری نموندش

خلاصه نشسته بودم یهو به فکرم رسید بیامو موهامو با اتو بپیچونم

از بیگودی خیلی خوشگلتر و طبیعی تر درامده بود

کم کم آماده باید میشیدمو که بریم عروسی

ساعتای 7 اینا بود

یکم دیگه از موهام مونده بود که سیستمو خاموش کردمو جمع کردم

صدای زنگ در حیاط امدش 

مامان رفت در باز کنه

که عمو وعمه ومادربزرگ امدن خونمون

مدل مو کلا عوض کردم و جمع بستم

و موهامو به ی طرف پیچوندمو

شینیون مدل حلزونی یا صدفی

تقریبا توی این مدل البته بدون تاف و اسپری مو

دیگه رفتم و نشستم به صحبت کردن و پذیرایی

هیچی نگگفتیم

تا داداش دومی با کت شلوار و زن داداش و دوتا شیطوناشون با لباسای مجلسی امدن خونمون و گفتن میخوان برن عروسی

اونا هم نشستن به حرف زدن

ساعتای 8.30 بود زن داداش رفته بود فندق ببره تو حیاط

که زن عمو برگشت گفت به زن داداش دومی

کی میخواین برین عروسی

زن داداش گفت ما با عموشون میخوایم بریم(عمو منظورشون با پدر بنده)

که زن عمو گفتش که چرا بهمون نگفتین پس

گفتم وا مهمون بیرون کنم

هیچی دیگه تا موقعی رفتن شد 9

منم که اماده نبودم

ی بلوز تک پوشیدم و اماده شدم و رفتیم

گوشواره های آقایی برام فرستاده بود گوشم کردم و پلاکمو گردنم انداختم

تا رسیدیم 9.30 بود

نشستیم به نیگاه کردن بزن و بکوب عروس دوماد

ادامه داره.......

  • ادم و حوا

نظرات (۷)

اونو ک ندیدم
شاید اونم خوشگل باشه

پاسخ:
پاسخ:
مدل بازم خوشگل بود بخاطر مهمونا مجبور شدم جم کنمشون
مدل موهات دلمو برده

پاسخ:
پاسخ:
جدا؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اما من مدل باز بیشتر دوست داشتم چون خوشگل شده بودم
  • ·٠•● بــ•_•ـانوی آب و آتیش ●•٠·
  • اوَرین دخملم
  • ·٠•● بــ•_•ـانوی آب و آتیش ●•٠·
  • بابا هنرمند. خب چرا پاکش کردی؟

    پاسخ:
    پاسخ:
    چون گناه داشت دیگر دلمان نخواست بیشتر گناه کنیم
    همیشه به خوشی...ایشالا عروسی خودتون:*

    پاسخ:
    پاسخ:
    تو چرا وبلاگتو حذف کردی دخترجان
    ایشالله برای شما همچنین
    خطا از من است، می دانم

    از من که سالهاست گفته ام ایاک نعبد

    اما به دیگران هم دلسپرده ام

    از من که سالهاست گفته ام ایاک نستعین

    اما به دیگران هم تکیه کرده ام

    اما رهایم نکن

    بیش از همیشه دلتنگم

    به اندازه ی

    تمام روزهای نبودنم
  • ماری گیس بریده♥
  • وای ازعروسی نگو که من ازساعت2تا6به خودم ور رفتم تاخودموبدرستم

    پاسخ:
    پاسخ:
    برای من همش نیم ساعت پیچوندن طول کشیدش

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی