من و سوال خانوم جوون
متاسفانه شیفت عصر که هستی از ساعت ورود تا 6 بعدازظهر تنهایی و فقط از 6 تا 7.30 میشیم دونفر برای پذیرش
خلاصه نشسته بودیم و داشتیم پذیرش میکردیم خیلی سنگین برخورد میکنم با ارباب رجوع
اگه نمیدونین از آقایی بپرسین برخوردم با ارباب رجوع چطوره
خلاصه خیلی شلوغ بودش و این حرفا
تند تند پذیرش میکردم که یکمی جلوم خلوت بشه بتونم هوای تازه بهم بخوره
خلوت کردم دورمو و همه رو پذیرش کردم هیچی دیگه بیکار شدم نشستم به استراحت کردن و دعا خوندن و مشغول صلوات فرستادن
ی خانمی جوون تقریبا 30 ساله بود
امدش جلو خسته نباشید و این حرفا
معذرت خواهی تورو خدا معذرت میخوام ناراحت نشین ی سوالی بپرسم
خلاصه همش عذر خواهی میکردش
اخرش منم حوصلم سر رفتش میخواستم سوالشو بپرسه بره بشینه سر جاش
یهو گفت بازم شرمنده
میشه بدونم چی به پوست صورتتون میزنین
حالا من شوکه بودم از سوالش
با خودم میگفتم نکنه پوستم سیاه شده یا اتفاقی براش افتاده نگران شده بودم
هیچی خلاصه گفتم من چیزی استفاده نمیکنم
اونم اصرار میکرد اسم صابون و کرم و پودر میپرسید
آخرش گفتم من فقط با آب میشورم
یهو گفتش ماشالله به پوستتون
نمیدنم چرا بعضیا اینقده میخوان تغییر کنن
من خودم بیشتر میوه میخورم و آب بدن تامین میکنم و بدون هیچ لوازم ارایشی صورتمو نگه میدارم
درسته صورتم گاهی جوش میزنه اما ی چیزه طبیعیه و نیازی نیست بخاطر دوا دکتر کنم و تابحالم به حال خودش گذاشتم
* خندم میگرفت از سوالش اونجوری که اون عذرخواهی میکرد ی لحظه گفتم الان ی چیزی میپرسه میزنم لهش میکنم
من
خانوم جوون
پوست ِ من
- ۹۲/۰۷/۰۹