پیشاپیش ماه مهر مبارک

خیلیا بچه هاشونو میبرن مدرسه 

و دیگر نسل ما نسلی بود که روز اول اشک درامده به آغوش مادر برمیگشتیم 

نسلی بود که با ی اخم معلم اشکامون جاری میشد

نسلی بود که از ترس اینکه دعوامون نکنن مشقامونو مینویشتیم و با خیال راحت راهی مدرسه میشدیم

نسل ما نسل لیوانهای طبقه ای بود که جمع میشد

گاهی وقتها در اثر چند بار باز و بسته کردن از اخرین حلقه نشتی میزد و کل سر تا پامون خیس میشد

نسل صدآفرین ها و جمع کردن صدآفرین ها تا به ده تا برسن و جایزه بگیریم جایزمون مثلا ی ذره بین بود چقد ذوووووق میکردیم

نسل اجازه های برای بیرون رفتن برای تراش دادن مداد برای کسب اجازه از حرف زدن

نسل چراغها فیتیله ای که با نفت و بوی نفت پر میشد

نسل زمین خوردن های بی مورد و گریه کردن و خریدن زانو بند و دوختن زانوبند توسط مادر

نسل کرسی های زمستون و خوابیدن زیر کرسی و نشستن شی چله و شب یلدا دور کرسی 

نسل برنامه های تلویزون مثل سیب خنده

نسل کتاب های قدیمی و یادگیری ان

نسل چسبونک و بازی با اون ساعت ها

نسل بستنی زی زی گولو

نسل برنامه سمندون]من خودم بشدت ازش میترسیدم,

نسل خاله ریزه و اون قاشق کوچولوش

نسل بازی با محافظ های ظروف برای جلوگیری از نشکستن

نسل بازی با لیو که من تا همین سال پیش داشتم و دادم رفتش

نسل هاپو کومار و خونه مادربزرگه

نسل برگه های امتحانی آماده و ساده

نسل یخمک و نوشمک ها

اهر خیلی زود نسل سوخته شدیم 

با خیلی چیز ها بازی میکردیم که الان دوره های 70 و 80 تجربه نکردن

بازی با اجر های خونه سازی کوچولو

بازی با عروسکهای دست ساز  که به کمک چندتا روسری درست میشد و هروقت ازشون ناراحت میشدیم خرابشون میکردیم

نسل جامدادی های قدیمی 

نسل پاک ن ومدادهای سال قبل برای سال بعد

نسلپاک کن های دو طرفه قرمز ابی

یاد همه اونا بخیر

با چی یچزا که بزرگ نشدیم

اگر نسل سوخته ایم نسلی بودیم که با همه چیز سوختیم و ساختیم اما هنوز قدرتمون از نسل های جدید بهتره

ماه مهر مبارک همه نسل های 60

* خدایا ممنونم برای همین داده های صاف و ساده