.

.

.

اینجا ما هستیم و خدامون

-----------------------------
با قراردادن این عکس
به عنوان
عکس پروفایل وبلاگتان
به جمع ما بپیوندید
+عشق

http://nomovement.blog.ir/

پیوست به مطلب مادر

چهارشنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۲، ۰۶:۳۹ ق.ظ
سلام مادر

اینجا رو نمیخونی مطمئنم اما ی جایی هست که حرف دلمو میزنم 

امروز واقعا دل میخواست توی خونه ما موندن

اخرش امدم اتاق ی دل سیر گریه کردم

شرمندم که کاری نمیتونم بگم جز دعا

این روزا در اصل روز به روز بهونه های بابا بدجور رو اعصابمونه

اما ما هرجور که شده و ی دقیقه از این محیط دور میشیم اما تو پا به پا آحر به آجر این خونه باید توی خونه باشی

نه مادر داری نه پدر داری نه کسی که بتونی بری پیشش

حتی سرخاک رفتن هم برات آرزو شده

کلا خودتو محصور کردی توی خونه

نمیدونم چی باید بگم فقط بایو بنویسم که خفه نشم 

نه گذشته خوبی داشتی نه امروز خوبی

آینده رو هم نمیدانم چگونه است

مادر کماکان مانده ام چگونه کمک حالت شوم

امروز گفتی مادر بمیره برات

گفتم مادر نگو این حرفت چیه

گفتی دستاتو میگم اینجوری شده

گفتم مادر من خجالت نمیکشم نهایتش اینه که با دوست و همکار دست نمیدم 

گفت شرمندتم 

گفتم مادر نگو جان من اینجوری نگو 

این روزا بابا خیلی بهونه گیری میکنه

دیگر چاره ای نیست

فقط مادر نشکن بهت احتیاج دارم به وجودت توی زندگی احتیاج دارم

قراره خیلی کارا یادم بدی مادر

قراره چادر سفید بنداری سرم  راهی خونه بختم کنی مادر

باید مادری یادم بدی مادر

باید صبوریتو بهم یادم بدی

باید یادم بدی خودم اگر گرسنه بودم شوهرمو بچم گشنه نمون مادر

مادر اموخته ها رو هنوز یادم ندادی 

نگذار بدون آموخته ها شکسته بشی

تو برای من همون مادری که زمانی دکتر بهت گفت این بچه احتمال زنده ماندنش کمه نگهم داشتی و با امید بزرگم کردی

مادر حرفایم زیاد است 

اما  اشکایم دیگر امان نوشتن نمیدهند

  • ادم و حوا

نظرات (۴)

  • بانوی آب و آتیش :)
  • خدا حفظ کنه واستون

    پاسخ:
    پاسخ:
    مرسی
    انشالله برای شما هم حفظشون کنه
    بهار هلاک نوشته هاتم
    همیشه میام به وبت
    خیلی قشنگ مینویسی
    شاید من فقط میخونم که اشک امان نمیده
    اما برای خودمم اشک امان نمیده

    پاسخ:
    پاسخ: حرف دل به دل میشینه
    بهار جون الهی بمیرم چی شده ؟
    همه مامانا صبورند شاید من و تو نتونیم مثل مادرهامون صبور باشیم اما می تونیم مرحم دردهاشون باشیم ...
    مادر و پدرهای ما اینقدر لحظه های خوبی باهم داشتن که حالا این بهانه گیری های کوچیک نمی شکنشون باور کن مقاوم تر از من و تو هستند
    اینا نشون می دن پدرت داره پیر میشه شاید دست های پدر ت هم احتیاج به بوسه های پر مهر تو داشته باشه این بهونه ها یعنی منم محبت منم توجه منم بوس منم بابا ...

    پاسخ:
    پاسخ: سلام گندم جان خدانکنه
    چیزی نیس کمی طاقتم طاق شده
    سر چیز دیگه میگم نشکنه سر این بهونه که نخواهد شکست چون نمک زندگی محسوب میشن
    ishala khoda hamishe mamaneto vasat hefz kon azizam

    پاسخ:
    پاسخ:
    ایشالله مادر شما رو هم خدا حفظ کنه

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی