مادر
درسته بدون مناسبت برات مینویسم
امروز چهره تو منو یاد سنت انداخت
لبخند مهربونت با صورتی پر چروک و دستای که خشک و پوستی بشدت آسیب دیده
ی لحظه گفتم خدا تا آخر عمرش رو پا نگهش دار و به هیچ کدوم ما محتاج نکن
امروز رفته بودیم خرید برای سفارشای که گرفتیم
واستاده بود توی آفتاب
چنان دردی تو قلبم حس کردم که از خودم فراموش کردم
وقتی فهمید دارم نگاهش میکنم ی لبخند مهربون روی صورت پر چین و چروک بدون هیچ آرایشی حتی از کرم مرطوب کننده خبری نبود
مادر ....
تا آخر عمر اگر تمام وقت پا به پات کار کنم به اندازه ی ثانیه بیداری تو نمیشه
غم پدر و برادری کشیدی که هیچ کرد حس نکرد
زمانی که فرزندی در وجودت جون میگرفت خبر مرگ ناگوار برادر و پدرت را به فاصله سی و چند روزه ای دادن
حالا هم سن زیادی نداری
اما
اما
پیری زود بهت رو کرده مادر
ادامه را فردا میتویسم حالم اصلا خوش نیست دلم گرفته
- ۹۲/۰۶/۲۶