.

.

.

اینجا ما هستیم و خدامون

-----------------------------
با قراردادن این عکس
به عنوان
عکس پروفایل وبلاگتان
به جمع ما بپیوندید
+عشق

http://nomovement.blog.ir/

چرا و چگونه شد

پنجشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۲، ۰۹:۳۵ ق.ظ
بسم الله


نمیدونم مشکل منم یا اخلاق و رفتارم

جدیدا ی کارا میکنین که سردرد میگیرم

سفره پهن کردیم و هرچی صدا میزنیم انگار نه انگار

اگر واقعا مهمونی لطف کن و بیا و پذیرایی کنیم ازت

اگر خونه خودته پس تعارفت چیه

واقعا اعصابم بهم ریختس

زن داداش اولی گرامی توجیه کن رفتارتو


ظرفا رو شستمو و امدم نشستم  

و مامان ی نیگاهی میندازه بهم

بهش میگم مامان ولش کن دیگه غصه چیرو میخوری؟

میگه هیچی دستت درد نکنه 

کاملا متوجه شدم ناراحتی کامل کامل

بعد از نیم ساعت تشریف میاری و انگارنه انگار اتفاقی افتاده


میفهمم ناراحتی مادرمو و پدرمو و احترامی که نگذاشتی و منتظرشون گذاشتی و مجبور شدن شروع کنن 


بی احترامی ما کلا هیچ

احترام سفره پهن شده توی حال حداقل نگه میداشتی


گاهی اوقات خوبه قبل اینکه ناراحتی بقیه رو بوجود بیاری بیای و مودبانه بشینی سر سفره

یا حداقل اگه میل نداریم بیایم و معذرت خواهی کنیم حداقل چشمای منتظر دیگران رو اشک آلود نکنیم



الانم که دارم مینویسم منتظرم نوش جانشون کنن و برم سفره رو جمع کنم



* مادر عزیزم من از طرف ایشون ازت عذر میخوام که این اتفاق افتاد دستانت رو میبوسم خودم طاقت نداشتم و امدم توی اتاق قایم شدم چون واقعا منظره ای خوبی نیس که بخوام ببینمش


** بعدا نوشت : دارم سفره جمع میکنم برمیگرده (داداش اولی )رو به مامان میکنه این چیه جلومون میذاری یوقت غذا درست نکنی

+ غذامون : عدس پلو با کوکو سبزی و سالاد و ماست و مخلفات دیگر

  • ادم و حوا

نظرات (۷)

فکر میکنم مشکل از داداشته ... اون باید مدیریت خوبی داشته باشه که متاسفانه نداره

پاسخ:
پاسخ:
نمیدونم والا کار هردوشون اشتباه بود
هر کس هر کار میکنه نشونه شعور و شخصیتش هست و اونم حرمت خودش رو شکسته
برات مهم نباشه عزیز و خدا به راه راست هدایتش کنه
مواظب مامانت باش

پاسخ:
پاسخ:
حرمت که بله کاش نگه میداشت
هر کسی با رفتارش ادبشو میرسونه ولش کن...
قلبت بهتر شده عایا؟

پاسخ:
پاسخ:
چی بگم موندم
قلبم امروز کمی نوسان داشت از کارای بعضی ها و دیدن اشکای مادری که زحمت میکشه
زیبا بوووووووووود
اپم منتظر شمادوست خوبم

پاسخ:
پاسخ:
زیباااااااااااااااا بود؟؟؟؟؟
مگه چی بود که زیبا بود؟؟؟؟؟؟؟//
سلام عزیزم
مگه دست زن داداشت بند بود نمیتونست بیاد سر سفره؟
شما داشتین غذا میخورین چیکار میکرد؟
درست میگی باید حرمت سفره وپدر ومادرتو نگه میداشت.
داداشتم ازش طرفداری میکنه غذاتون هم که خوب بوده

پاسخ:
پاسخ:
سلام ستاره جان
نمیدونم هیچی نمیدونم
باورمیکنی از بس مامانم صدا زد همه کلافه شده بودیم
اما کارش خیلی خیلی زشت بود و نتونستم دیگه حرفی نزنم و ننویسم چون خیلی چیزا رو ننوشته بودمو و تحمل کردم اما دیدم فایده نداره
  • لحظه های من و تو
  • خدا به راه راست هدایت کنه.حتما اون ناز اولشون و نیومدن سر سفره هم واسه همین بوده. زن داداش به داداش گفته من دوست ندارم و نمیام و ...
    اشتباه شما: نباید وقتی دیر میان و میخورن شما بری و سفره رو جمع کنی

    پاسخ:
    پاسخ:
    الهی امین

    اما نمیتونستم سفره رو پهن بذارم که خانمی
    مامانم با اون پا دردش نمیشد جمع کنه
    به حرمت سفره و برکت خدا جمع کردم سفره رو
  • ساغر 1دختر ورنا
  • اشکالی نداره عزیزم سخت نگیر

    پاسخ:
    پاسخ:
    سخت نگرفتم که
    ناراحتی من سر این بود که مادرم ناراحت بودن و بخودش نمیاورد

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی