ماجراهای خونه ما
پنجشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۲، ۰۶:۲۶ ب.ظ
دیروز که ما میریم شیفت
و خبر از هیچ احد نداشتیم تا هم اکنون که به اطلاعمون رسیده
ما میرویم سر شیفت و خبری نداریم
ما ی آلاچیق کشیدیم بصورت گاراژ که پوششی برای ماشین باشه
زیر این آلاچیق مانند ی مهتابی نصب نموده بودیم محکم کاری نموده بودیم
بعد از 15 سال این مهتابی سقوط میکنه بر روی صندوق عقب ماشین
بماند که صدای وحشتناک اهالی خانه را به حیاط میکشاند و بماند تا دقایقی قبل مادر و پدرمان در حیاط مشغول کار کردن بودن
و خداوند بر خانواده ما رحم نمودن و هیچ اتفاق خاصی نیفتاده بود
* خدایا شکرت
- ۹۲/۰۶/۱۴