کمی اینورتر
از کجا شروخ کنم نمیدونم
از این چندروز بگم که شرایط شرایط نبود
از سکوت و حرفای نزده بگم که حصار کشیدم
از چی کجاش بگم
خیلی انفاقای اتفاده که حتی بزبون آوردنش صبر و تحمل میخواد
نمک توی غذا ورم بدنمو بیشتر کرده و شدم ی باد کنک مخصوصا پاهام
که مشکلهای دیگه رو هم زیاد کرده
سینم که قربونش برم با سرفه و عطسه های که تشخیص دکترا از حساسیت دیگه خس خس و نفس کشیدن اوج گرفته
احساس میکنم دارم خفه میشم هوا و اکسیژن لازم دارم
مثل ماهی که بهش آب نمیرسه دارم از دست میرم
خدا خودت گفتی توکل کن ئ بخواه حالا توکل کردم حالمونو ببین
بقدری این روزها چشمام اذیتم میکنه هیچی اذیتم نکرده
و اتاقم شد عین جایی که آرامش توش پیدا بود
اما حالا صدای سرفله و عطسه و ی سینه خراب صدا رو به عرش میبره
الان ی ساعت که عطسه و سرفه های و سوزش آب امدن از چشام شروع شده
دیشبم در کمال ناباوری تا پایم رسید بیمارستان که اصلا نمیدونم کی و کجا منو آوردن بیمارستان
چند تایی امپول نوش جان کردیم و کمی حالمان بهتر شد و روانه خانه شدیم
دیگه به حرفا دکترا توجی نمیکنم احساس میکنم خیر و صلاح خودمو بهتر میدونم
از بس منو روانه آزمایشگاه و آمپول دگزا و فلان و فلان کردن که فکر فدای منو نگردن شاید پوکی استخوان خدا نکرد ه بگیرم
بماند دیشب دفترچه ام اعتبارش تمام شده و هزینههای دیشب کلا آزاد محاسبه شد و با ی قبض آخر شب حالم کاملا بجا آمد بقول همکار بنده برو دیگر این فیش که دیدی فک میکنم حالت بهتر شد
درست میگفت قبض که دیدم کلا از خودمم فراموش کرده بود
اون هم شد قوز بالا قوز ما
و اما در این مدت چیزی که باید بدانم این است این دوتا یادداشتای من شاید کافی باشن مزاج ها و افت فشار
- ۹۲/۰۶/۱۲
خیلی ناراحتم از دستت دختر بیشتر به فکر خودت باش خواهش میکنم
آقایی یه چیزی بگو دیگه تا خانمی بیشتر حواسش به سلامتیش باشه ؟
مواظب خودت باش گلم و کلی برات ناراحت شدم