احیاء دو نفره
چهارشنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۲، ۰۸:۲۳ ب.ظ
و اینگونه فالمون رقم خورد
آن ترک پری چهره که دوش از بر ما رفتتا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بینبر شمع نرفت از گذر آتش دل دوشدور از رخ تو دم به دم از گوشه چشمماز پای فتادیم چو آمد غم هجراندل گفت وصالش به دعا باز توان یافتاحرام چه بندیم چو آن قبله نه این جاستدی گفت طبیب از سر حسرت چو مرا دید | آیا چه خطا دید که از راه خطا رفتکس واقف ما نیست که از دیده چه ها رفتآن دود که از سوز جگر بر سر ما رفتسیلاب سرشک آمد و طوفان بلا رفتدر درد بمردیم چو از دست دوا رفتعمریست که عمرم همه در کار دعا رفتدر سعی چه کوشیم چو از مروه صفا رفتهیهات که رنج تو ز قانون شفا رفت |
ای دوست به پرسیدن حافظ قدمی نهزان پیش که گویند که از دار فنا رفت | ||
تعبیر: از دوست عزیزی دور افتاده ای و در غم و حسرت به سر می بری. نا امید نباش زیرا هر فراقی وصالی به همراه دارد. اگر می خواهی به مطلوب خود برسی نا امیدی را از خود دور کن. |
- ۹۲/۰۵/۰۹
سلام...