تجربهِ قاچ کردن میوه

نمیدونم براتون پیش امده مهمون بیاد براتون و بخواین میوه ببرین

حالا میوه شستن و  بردن جای خودش 

اما

اما

اما

امان از دست میوه های تابستونی و قاچ کردن آنها

من خودم شاهد بودم در بیشتر جاها 

آقایون زحمت میوه برش دادن یا همون قاچ دادن میکشن 

اما گاهی اوقات 

اقابون محترم یا خونه نیستن یا اینکه اصلا زحمت میوه قاچ کردن به خودشون نمیدن

اولین تجریه میوه قاچ کردن بنده

مربوط به چندین سال قبل به عمل پای مامان بود که مهمان در مهمان خونه ما بود و تابستون گرم و تنها چیزی که باعث خنکی و رفع عطش میشه همون میوه و شربت بود

خلاصه بعد ماه رمضون اون سال

اقا ما حریف میوه خریدن نمیشدیم که پدر بنده قبول زحمت فرمودن رفتن چندین کیلو خربزه و هندوانه خریدن

بسی ما خسته شده بودیم از هر میوه ای پنج کلیو بخریم بعد باز فردا دوباره چادر به سر برویم سر کوچه و میوه خریدن دست تنها خسته میشدیم خو کار خونه و خونه داری و دانشجو بودن خودش کم مشغله ای نبود و مراقبت از مامان و اون همه پسر توی ی خونه و مهیا نمودن شامو ناهار وکلی کار دیگه

خلاصه پدر گرامی ما رفتن کلی هندوانه خربزه گرفتن و هفته ای راحت شدیم ازخرید میوه

خلاصه مهمون میومد

وکسی نبود میوه رو قاچ کنه و خودمون دست به کار میشدیم و شروع به قاچ کردن

همچین میزون و مرتب قاچ میکیردیم میوه کوچیک و بزرگ برام نداشت

الانم که الانه خونه کسی میریم که نمیتونه میوه قاچ کنه فوری منو صدا میزنن

میرم اشپزخونه و تندی قاچ میکنم براشون

تا حالا پیش امده برای وسط هندونه نقشه کشیده باشین بعد یهو بیفته رو زمین

الان حکم منو داشت میوه خورده بود بابا 

ی تیکه ازش مونده بود این وسط هندونه بدحور چشمک میزد هم ترد و هم شیرین

 ما تا امدیم وسطشو برش بزنیم افتاد تو سینی

اینم شد که ما وسطشو خوردییییییییم جای همتون خالی

این قضیه باعث شد که تعریف کنم چطوری و چگونه شد که میوه قاچ کردیم الانم مهمون بیاد کسی رو صدا نمیزنم خودم دست بکار میشم

دیگه اینم ی پست پر شکلک نگین بهار چقد بی احساس شده