یکم حرف
نعناهای خشک شده توی اتاقمو جمع کردمو بردم پایین
سینی لواشکارو خالی کردمو سینی هاشو شستمو و لواشکارو گذاشتم فریزر
لیوانهای چای و آب که شبا میخورم و جمع کردمو بردم آشپزخونه شستم
لباسارو مامان شسته بود تا کردمو و مرتب کردم گذاشتم سر جاشون توی کمد
راستی زن داییم چند روز پیش امده بود خونمون برام ی جفت کیف و کفش ست برام آورده عکسشو بعدها میزارم یا هر وقت شب امدم که نتم رایگان بشه یا جمعه میزارم
اونارو هم گذاشتم تو کمد اگه برم مهمونی شیک پیک کنم برم
خدایی توی خوشگلی یک یکم والا اگه دروغ بگم خوشگلیم هزار ماشالله نیاز به آرایش نداره چون میدونم خدا به هر بنده ای اونقد خوشگلی داده که نیاز به آرایش اکتسابی نداشته باشه
چادرمو میخوام برم بشورم تا برای بیمارستان تر تمیز و مرتب برم سرکار
ی چادر قرار بود کوتاهش کنم بدلیل اینکه مال مامانمه و اونو دیگه نمیپوشه یکم کوتاهش کنم و کش بندازمو برای کارم بپوشم هنوز نرسیدم
قراره ی کیف برای مفاتیحم بدوزم و یکم کار دست بکنم
امشب نمیتونم برم زیارت و نماز جماعت بدلیل اینکه از 5 بعدازظهر شیفت دارم تا 12 شب مهمان بیمارستان عزیز هستم
و چند تا حرف دارم با خودمون ما میتونیم چون خواستن توانستن است:
اینا رو برای خودم میگم یوقت سوء تفاهم نشه و ناراحت بشین ها
همانند پدر محکم و استوار باش
در برابر مشکلات سینه سپر کن و نذار زانوهات خم بشن
همانند مادر فداکار و با گذشت باش
در برابر حرفها خم به ابرو نیار و از مسائل و بدی ها بگذر
همانند دختر باش
بشاش و خنده رو و با نشاط و با چیزای کوچیک خوشحال شو
همانند پسر باش
سخت کوش و پر تلاطم و کوشا تا برای بدست آوردن تلاششو بیشتر میکنه
و مانند بنده خدا
توکل و امیدتو به حق تعالی کن که خداوند جبران همه نداشته هاست
*خدایا شکرت بخاطر داده و نداده ات
* سرنمازم ی دعایی کردم هنوزم موندم از کجا اوردمش و گفتم فکم افتاد[نیشخند تا بناگوش]
- ۹۲/۰۴/۱۱
پاسخ :
اقای
این خانومی ما از هر انگوشتش یه هنر که نه ده تا هنر میباره
همیشه بهش افتخار میکنم