اشک نوشت
سلام
خداجون شاهدی چی به سرم امده و داره میاد
سر چی باهام چی کارا که نمیکن
دوباره تهدیداش شروع شده
خدا توکلم به تویه
من تو راهی امدم که برام پیش رو گذاشتی
خدا جون حواست بهم باشه ها
خودت قول دادی به آقایی تا زمان رسیدنش و نبودش
خدا جون منتظریما منتظر اون معجزه ای که قولشو دادی
دوباره دهنم بستن و با تهدید کتکای که هنوزم دردای کمر از کتک قبلی خوب نشده
هنوزم کمر دردای که بعد از اون کتکا نصیبم شده تموم نشده
شدم کیسه بکس بعضیاااااااااا
میگن هیچ جا خونه آدم نمیشه
اما خونه ما جایی واسه آدم نیس
خو بیا بزن منو راحت کن
حداقل دلیلی برای صورت ورم کرده و چشای پر پفم داشته باشم
حداقل بتونم راحتتر گریه کنم
چرا هرچی میشه میزنین تو سر درس خوندن من
مگه درس خوندن من چیش شده
عااقا درس میخونین مایه سرافکندگی خونواده ما شده؟
کسی به خوندنت کسی به داغدار بودن لحظه هات و کسی به قربونت برم های مردی که منتظرشی کاری نداره
فقط میخوان نیست و نابودت کنن
عاقا پس انداز من تو خونه شده براشون مثل ی آدم بی عرضه
دیگه چی بگم
خدا
دلم شده پر از درد حرفای که نه میتونم طاقت بیارم نه میتونم فزاموش کنم
حالم اصلا خوب نیست نمیدونم چی مینویسم فقط اشکامو نمیتونم نگه دارم همینو بس
**********************************
ممنونم خدا
مردی بهم هدیه دادی که میتونم بهش تکیه کنم
خیلی جلو خانواده ام دارم دووم میارم و مقاومت میکنم
خیلی وقته اشکای منو ندیدن و فقط بعد کلی اشک ی صورت ورم کرده و ی حال پریشون و بی اشتهایی منو دیدن و نفهمیدن مسبب این حال من فقط و فقط خودشونن
امروزم خیلی جلو خودمو گرفتم که اشکم درنیاد اما موقع پرداخت قبض ها
دستام میلرزید هرکار میکردم خودکار نمیتونستم دستم بگیرم نمیتونستم ادامه بدم تا اینکه هردوشون از خونه رفتن بیرون
منم خودمو رسوندم تو اتاق
پریدم رو تخت تا میخواستم داد بزنننننننننم خداااااااااااااااا
روی صفحه گوشیم اسمتو دیدم و شروع کردم به گریه کردن
الهی فدات بشم که دلت پیش منه و میدونی حالمو
خیلی خودمو نگه داشتم که حرف نزنم و جوری نگم که بفهمی
اما انگار زودتر از این حرفا لو رفته بودم و گفتی چی شده
حالا های های گریه من و امون ندادن اشکام
قرار شد صورتمو بشورم و ی لیوان اب بخورمو دوباره زنگ بزنی
منم رفتم ی لیوان اب خوردمو ی اب زدم تو صورتمو و توی ایینه ی نیگاهی انداختم ی سری تکون میدمو برمیگردم تو اتاق
دوباره زنگ میزنی و میگی چی شده حالا حرف و حرف حرف میزنم از همه چی
میگی یکم دیگه صبر کن دیگه تموم شده چند روز دیگه میام دستتو میگیرم و با خودم میبرمت
میگم خسته شدم کاسه صبرم لبریز شده
میگی اش یا سوپ؟من آش زیاد دوست دارما
یکمی ارومتر میشمو میخندم اما برام خیلی سخته توی خونه ای باشم که همه دیدشون به من شده ی دختری که وظیفمه پا به پاشون کار کنم و وظیفمه هرچی گفتن دهنمو ببندم و حرف نزنم و فلقط رو من زووم بشنو بزنن و درد بکشمو حرف نزنم
اهنگ (ی مدت میخوام )پلی میکنمو هدفون توی گوشم فشار میدمو وتا اخر ولووم میدمو باهاش گریه میکنم
این پستو با ی دنیا اشک نوشتم و نمیدونم چی گفتمو و چی نگفتم حالم خوش نیس
ساعت 11.01 دقیقه
* اهنگ وبلاگو عوض میکنم همون ی مدت میخوام بزارم
- ۹۲/۰۳/۲۶