بغض دوره ای
یعنی بهم بگن بهارررر؟
همچی این چشمام پر اشک میشه پر اشک میشه نمیدونم چرا
مکالمه تلفنی
مامان و زن داادش دوم با تلفن حرف میزدن
مامان = م زن داداش دومی =ز
م : سلام خوبی چه خبرا؟
ز:سلام بد نیستیم شما خوبین؟
م :ممنون از داداش دومی پرسید
ز:خوبه اما الان خوابه دیشب تا 4 صبح کارمیکرده
م :اره داداش کوجیکه دیر امد گفته بود دیشب شلوغ پلوغ بوده و آخرش بزن و بکوب تو خیابون بوده
ز: اره همونطور بوده ببخش زن عمو ، عارف عمه میخواد باهاتون حرف بزنه
م :باشه گوشیو بده بهش
حالا مامان و عارف عمه داشتن حرف میزدن
مامان = م عارف عمه (بچه داداش دومی)= ع
م :سلام مامان
ع : سلام مامان(اسم مامان منو هم میگه)
م :خوبی دخترم
ع: خوبم دارم کارتون میبینم بیا با فندق حرف بزن
فندق جونم دخترم
فندق (انقه اونقه میکنه ابووووووو ابو جواب میده)
دوباره عارف عمه
مامان (+ اسم مامانم) میششه گوشی بدی عمه بهار
مامان منو صدا میکنه
رفتم گوشی گرفتم
من = م عارف عمه = ع
م :یهو گفت عمممممممممممه گفتم جون عمه
هرچی میخواستم صدام بغض دار نشه نشد صدام تابلو میلرزید
ع :گفت عمه من جودی ابوت دیدم اما هنوز عروس نشده
(چندوقت پیش ازبرنامه کوک ها با زن داداش دومی حرف میزدیم منم گفتم جودی ابوت دوس دارم اما هنوز یبار نشده کامل ببینمش )میبینین بچه ها چقد تیزززززززززن سریع موضوع میگیرن
اخرم برگشت گفت عمه برو استراحت کن (اخه فقط 6 سالته عارف عمه تو چقد بزرگی خانومی ماشالله)
و ی بوس صدادار .
امدم تو اتاق ی دقیقه دیگه بیشتر پایین مینشستم اشکم درامده بود
* این بغضم میدونم مال چیه
همراه با خاله پری همیشه تو راه گلومه
خیلی خیلی حساسم
بیشتر از خیلی
بعدا نوشت:
صدای زنگ گوشیم درامد برداشتم آقایی بود
اذان نوشت : اینجا اذان دارن میگن برای تک تکتون دعا میکنم اگه قابل باشم
- ۹۲/۰۳/۲۳
من نبودم الآن اگر میخوای بهم بگو